@article { author = {Akhavan Kazemi, Masoud and PARVANDI, Ayoub}, title = {e}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {587-606}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.240870.1007125}, abstract = {Although there has been a significant growth in requirements and infrastructures for political development in Iran after the victory of the Islamic Revolution, (such as the growth of literacy, the expansion of the middle class, the quantitative and qualitative development of higher education, the growth of audiovisual and media, and the emergence of new technologies, the legal elite circulation, etc.), but there is still a great way to reach the ultimate goals of political development, both as a qualitative governance model and as a quality model of citizenship. The present research seeks to answer this question, which factors are the most important inhibitors of political development in the aftermath of the victory of the Islamic Revolution? Therefore, in order to address the problem, it has been attempted to answer the question in a straightforward manner by using the method of Causal Layered Analysis (CLA), which is one of the most common methods of futures studies. Research findings indicate that in order to reduce the impact of political development inhibitors on the development process, it is necessary to strengthen the proponents who institutionalize the development process in Iranian society. Also, attention to parameters such as education at all stages, as the cornerstone of the comprehensive development of the country, and the identification of topics related to political development in the development planning and the efforts of the state and the nation to them, can solve the problems facing the country's political development an speed up the process of reaching it.}, keywords = {Inhibitors,Political Development,Islamic Revolution of Iran,Causal Layered Analysis,Futurology}, title_fa = {آینده‌پژوهی توسعۀ سیاسی در ایران بر مبنای تحلیل بازدارنده‌ها}, abstract_fa = {با آنکه لوازم و مبناهای زیربنایی توسعۀ سیاسی (مانند میزان رشد سواد،گسترش طبقۀ متوسط، توسعۀ کمی و کیفی آموزش عالی، رشد رسانه‌های دیداری و شنیداری و فناوری‌های نوین، چرخش قانونی نخبگانی و...) در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشته‌اند، همچنان تا دستیابی به مطلوبیت‌های توسعۀ سیاسی، هم به‌عنوان یک الگوی کیفی حکمرانی و هم  یک مدل کیفی زندگی شهروندی، فاصله وجود دارد. پژوهش پیش‌رو با تحلیل بازدارنده‌های توسعۀ سیاسی در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پی پاسخگویی به این پرسش است که آیندۀ توسعۀ سیاسی در ایران چگونه رقم خواهد خورد؟ در این پژوهش سعی شده است با مدل پس‌نگری رویدادها و بهره‌گیری از روش تحلیل لایه‌ای علت‌ها، که از روش‌های متداول علم آینده‌پژوهی است، به‌صورتی روشمند به این پرسش پاسخ داده شود. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که برای کاهش تأثیر بازدارنده‌های توسعۀ سیاسی بر روند شکل‌گرفته، تقویت پیشران‌هایی که فرایند توسعه را در جامعۀ ایرانی نهادینه می‌کنند، ضرورت دارد. همچنین توجه به شاخص‌هایی همانند ترویج تفکر توسعه‌خواهی با نهادینه کردن آن با آموزش در همۀ مقاطع، به‌عنوان سنگ بنای توسعۀ همه‌جانبۀ کشور، و معین کردن سرفصل‌های مربوط به توسعۀ سیاسی در برنامه‌ریزی‌های توسعه و اهتمام دولت و ملت به آنها، می‌توانند مشکلات پیش روی توسعۀ سیاسی کشور را برطرف کنند و روند دستیابی به آن را سرعت بخشند.}, keywords_fa = {آینده‌پژوهی,انقلاب اسلامی ایران,بازدارنده‌ها,توسعۀ سیاسی,تحلیل لایه‌ای علت‌ها}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73050.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73050_4f64072a063dd42c85cb9010324ab629.pdf} } @article { author = {Jamshidi, Mohamman Hossein and Naghdi, farzaneh}, title = {تاثیر انقلاب فناوری‌ نوین ارتباطی و اطلاعاتی بر دگرگونی و تحول مقوله «دولت»}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {607-626}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.228744.1007029}, abstract = {امروزه،انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، با تأثیر بر پدیده‌های سیاسی و بین‌المللی، دولت‌ها را با چالشی جدید مواجه ساخته است. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های موجود این است که دولتها در گستره عظیم فناوری اطلاعات و ارتباطات، چگونه حاکمیت خود را استمرار بخشند. این امر به معنی تحول مفهوم دولت با توجه به الزامات عصر فناوری اطلاعات است. بر این مبنا، هدف ما در این نوشتار بررسی تحول مقوله دولت تحت تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات است و سوال اصلی این است که فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی چگونه بر مقوله دولت تاثیر گذاشته و چه الزاماتی را برای حاکمیت دولت‌ به همراه دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی است که از طریق بررسی داده‌های گردآوری‌شده از منابع کتابخانه‌ای به تحلیل رابطه ارتباطات نوین با مقوله دولت می‌پردازد. یافته‌های تحقیق بر آنست که فناوری‌های نوین هم با گسترش اطلاعات شهروندان، بر میزان رضایت آنان از عملکرد دولت‌ها تاثیر دارد و هم به‌مثابه رکنی از ارکان وجودی دولت عمل می‌کند. درنتیجه، در جهت بهبود و تقویت پایه‌های حکمرانی دولت، ارزیابی مجدد مقوله دولت، با نظر به دو رکن اطلاعات و حکمرانی خوب مورد توجه است. بر همین مبنا، دولت پدیده‌ای است انسانی و مدنی و با بقای انسان ومدنیت، باقی است، اما تحت تاثیر فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات، دو رکن مهم اطلاعات و حکمرانی جایگاه مهمی را در کنار عناصر سنتی دولت اخذ کرده و تبدیل به ارکان بنیادین دولت شده اند. بنابراین ما می‌توانیم بر مبنای رشد معرفتی بشر شاهد دگرگونی و تحول مقوله دولت باشیم.}, keywords = {دولت,انقلاب فناوری ارتباطی و اطلاعاتی,اطلاعات,حکمرانی}, title_fa = {تأثیر انقلاب فناوری نوین ارتباطی و اطلاعاتی بر دگرگونی و تحول مقوله «دولت»}, abstract_fa = {امروزه، انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، با تأثیر بر پدیده‌های سیاسی و بین‌المللی، دولت‌ها را با چالشی جدید مواجه ساخته است. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های موجود این است که دولت‌ها در گسترۀ عظیم فناوری اطلاعات و ارتباطات، چگونه حاکمیت خود را استمرار بخشند. این امر به‌معنای تحول مقولۀ دولت با توجه به الزامات عصر فناوری اطلاعات است. بر این مبنا، هدف از این نوشتار، بررسی تحول مقولۀ دولت تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات است و پرسش اصلی این است که فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی چگونه بر تحول مقولۀ دولت تأثیر می‌گذارد و چه الزاماتی را برای حاکمیت دولتبه‌همراه دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی است که از طریق بررسی داده‌های کتابخانه‌ای و با روش پژوهش علی به تحلیل رابطۀ فناوری‌های نوین با مقولۀ دولت می‌پردازد. یافته‌های تحقیق بر آن است که فناوری‌های نوین هم با گسترش اطلاعات شهروندان، بر حد رضایت آنان از عملکرد دولت‌ها تأثیر دارد و هم به‌مثابۀ رکنی از ارکان وجودی دولت عمل می‌کند. در نتیجه، در جهت بهبود و تقویت پایه‌های حکمرانی دولت، ارزیابی مجدد مقولۀ دولت، با نظر به دو رکن اطلاعات و حکمرانی خوب مورد توجه است. بر همین مبنا، دولت پدیده‌ای است انسانی و مدنی و با بقای انسان و مدنیت، باقی است، اما تحت تأثیر فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، دو رکن مهم اطلاعات و حکمرانی جایگاه مهمی را در کنار عناصر سنتی دولت اخذ کرده و به ارکان بنیادین دولت تبدیل شده‌اند. بنابراین می‌توانیم بر مبنای رشد معرفتی بشر شاهد دگرگونی و تحول مقوله دولت باشیم.  }, keywords_fa = {اطلاعات,انقلاب فناوری ارتباطی و اطلاعاتی,تحول,حکمرانی,دولت}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73051.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73051_6fdda6b6280da4f36605990fd62cd8f2.pdf} } @article { author = {Haghshenas, MohammadJavad and Zomorrod Bakhshazad, Shahnaz}, title = {The explanation of difficulties facing women's political participation in parties after the ratification of law of parties}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {627-643}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.242236.1007139}, abstract = {This article has focused on the Barrier's facing women's political participation in parties. The main question of this article is that What are the obstacles of women's participation in parties after the ratification of Laws of parties in answering to this question, the main hypothesis of this article is that patriarchal political culture along with unofficial political barriers have had negative effects on three factors (Characteristic Features, Political Motivations and Women’s Social Status) which are in relation with women's political participation. This process has had some consequences like the necessity of women's following of men; or undermining the social status of women; and creation the sense of political inability and so, have provided unfavorable political atmosphere for women and decrease the level of women's political participating. In order to examine the main hypothesis, structural questionnaire method has been used.}, keywords = {Women,Obstacles,political parties,patriarchal culture,Non-formal Political barriers}, title_fa = {بررسی موانع مشارکت زنان در احزاب فراگیر کشور پس از تصویب قانون احزاب}, abstract_fa = { این مقاله بر شناخت موانع مشارکت سیاسی زنان در احزاب تمرکز دارد. پرسش اصلی مقاله این است که موانع اصلی مشارکت زنان در احزاب فراگیر کشور پس از تصویب قانون احزاب کدام‌اند؟ در پاسخ به این پرسش، استدلال اصلی مقاله این است کهدو عامل فرهنگ سیاسی پدرسالارانه یا به تعبیر کلی‌تر، غلبۀ فرهنگ مردسالاری در جامعه در کنار موانع سیاسی غیررسمی، تأثیر منفی بر سه عامل مرتبط با مشارکت یعنی ویژگی‌های شخصیتی، انگیزه‌های سیاسی و موقعیت اجتماعی زنان در جامعه گذاشته و با تثبیت الگوها و پیامدهایی چون ضرورت تبعیت زنان از مردان، تضعیف موقعیت اجتماعی زنان و ایجاد حس بی‌قدرتی سیاسی در میان آنها، محیط سیاسی نامطلوبی را برای مشارکت سیاسی زنان فراهم ‌آورده و در نتیجه، مشارکت آنها را کاهش داده است. در این پژوهش از روش پرسشنامۀ ساختمند استفاده شده است.}, keywords_fa = {احزاب,زنان,فرهنگ پدرسالارانه,مشارکت سیاسی,موانع,موانع سیاسی غیررسمی}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73052.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73052_84a0801537aef36c398b7a4cea78224c.pdf} } @article { author = {Rashidi, Ahmad and Doust Mohammadi, Hossein}, title = {A Survey on Triangular Dimensions of Dr. Ali Shariatie’s Thoughts}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {645-664}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.226840.1007012}, abstract = {Shariati is one of the rare Iranian contemporary intellectuals that has been able to maintain its influence and presence in the field of thinking during the current century. With a glance, we can see that his mental structure was mainly triangular shape; a mentality was rooted in tradition and had grown in modern world, and lived in the Third World and the bipolar international system. Perhaps the "diversity", "dynamism" and "progress" were the main factors of the formation of his mentality structure. Thus, this article seeks to analyze the framework and structure of Shariati's thought by applying the theory of intellectual’s responsibility and using historical-analysis research method. Meanwhile, we try to answer to this question: What is the reason for the formation of such a structure in Shariati's thought, and whether the application of this structure can help us to coping with the historical underdevelopment dilemma in Iran? The main hypothesis of this study is that the Shariati's thought, under influence of Marx and Hegel's philosophy of history, has a triangular structure and in this context the important triangular was Islam, Iran and socialism. It seems that in the present circumstances of Iran, this logic can be useful to break the deadlock of development.}, keywords = {Shariati's Thoughts,Intellectualism,Social Responsibility,Engagement,Islam,Iran,Socialism}, title_fa = {تحلیل ساختار سه‌وجهی اندیشه‌های دکتر علی شریعتی}, abstract_fa = { دکتر علی شریعتی از نادر روشنفکران معاصر ایرانی است که طی نیم قرن اخیر توانسته است نفوذ و حضور خود را در حوزۀ اندیشه‌ورزی حفظ کند. در بررسی اجمالی می‌توان دریافت ساختار ذهنی شریعتی اغلب شکلی سه‌وجهی دارد؛ ذهنیتی که ریشه در سنت داشت و در هوای مدرنیته تنفس کرده بود و در جهان سوم و نظام بین‌المللی دوقطبی می‌زیست. شاید «تنوع»، «پویایی» و «تغییر» از عوامل اصلی تکوین ساختار فکری و اندیشه‌ورزی او باشد. در این چارچوب، مقالۀ حاضر در پی این است که با به‌کارگیری نظریۀ مسئولیت روشنفکران و با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی، به واکاوی چارچوب اصلی و متد غالب حاکم بر اندیشۀ شریعتی بپردازد و در این میان به این پرسش‌ها پاسخ دهد که ساختار ذهنی و اندیشۀ شریعتی منطبق بر چه الگویی است و از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ و اینکه آیا کاربست این ساختار یا ساختارهای ترکیبی مشابه می‌تواند در برون‌رفت از بن‌بست تاریخی توسعه‌نیافتگی یاریمان کند؟ فرضیۀ اصلی در این تحقیق این است که اندیشه‌های شریعتی تحت تأثیر فلسفۀ تاریخ مارکس و هگل از ساختار سه‌وجهی پیروی می‌کند و در این چارچوب در نوشته‌های وی مهم‌ترین سه‌گانه شامل اسلام، ایران و سوسیالیسم است و به‌نظر می‌رسد در شرایط حاضر نیز این منطق می‌تواند در ایجاد فصل مشترک و نقطۀ اتصال مساعی مردم، جریان‌های سیاسی و دولت در راستای ایجاد تفاهمی آینده‌نگر و توسعه‌خواه مفید باشد.}, keywords_fa = {اسلام,اندیشه‌های شریعتی,ایران,تعهد,روشنفکری,سوسیالیسم,مسئولیت اجتماعی}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73053.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73053_77efeccb9af0efe4fa2176166ca8c43b.pdf} } @article { author = {Shekarbeigi, Alieh and kamalvandi, fahad}, title = {Sociological explanation of political participation in Ilam province Looking at parliamentary elections}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {665-681}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.225434.1007005}, abstract = {The aim of the present research is investigating quality of political cooperation, methods and procedures of voting In Ilam province in perspectives of citizens. Conceptual framework of the study is based on reactive procedures in organic and mechanic societies of Durkheim, Shaft and Gilman Shaft, Ferdinando Toni's, pattern variables of Parsons, George Homes theorems and some other rhetoricians. Research field is electing area of northern part in Ilam province that is including 6 cities, and we interviewed 35 cases that had experience of election. Research method was people- based and data were collected by semi- structural interview techniques and field observations. The findings of the present research indicated that regarding too instable conditions of Ilam province, election quality is faced with serious challenges such as: tribe dogmatic, exchanging votes and so on. Finally categories including: tribe challenges, retrieving tribe customs, tribe sediments, election economy, sellers, success and intellectuality of election were derived from this study.}, keywords = {"Qualitative explanation"," partnership","tribalism","vote buying "}, title_fa = {تبیین زمینۀ شناختی رفتار رأی‌دهی در دهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی (1394)؛ بررسی موردی استان ایلام}, abstract_fa = {هدف این مقاله بررسی مردم‌نگارانۀ کیفیت مشارکت سیاسی - شیوه‌ها و الگوهای رأی‌دهی در انتخابات- در استان ایلام است. چارچوب مفهومی مورد مطالعه مبتنی بر رویکردهای کنشی در جوامع ارگانیک و مکانیک دورکیم، گزل شافت وگمین شافت فردیناندو تونیس، متغیرهای الگویی پارسونز، قضایای جورج هومنز و برخی دیگر از این دسته از نظریه‌پردازان است. میدان مورد مطالعه، حوزۀ انتخاباتی شمالی در استان ایلام شامل شش شهرستان است. به همین منظور با 35 نفر از کسانی که تجربۀ زیسته در انتخابات داشتند (مطلعان کلیدی) مصاحبه شد. روش اجرای تحقیق مردم‌نگاری میدانی است و داده‌ها، از طریق فنون مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد با عنایت به در حال گذار بودن استان ایلام، کیفیت انتخابات با چالش‌های جدی از جمله قبیله‌گرایی و خرید و فروش آرا مواجه است. در نهایت مقوله‌های تنازع قبیله‌ای، بازتولید مناسبات ایلی، ته‌نشست‌های ایلی، اقتصاد انتخابات، فروشنده‌ها، قضیۀ موفقیت و عقلانیت انتخاباتی، از این پژوهش استخراج شد.}, keywords_fa = {بازتولید مناسبات ایلی,ته‌نشست‌های ایلی,خرید و فروش آرا,عقلانیت انتخاباتی,قبیله‌گرایی,قضیۀ موفقیت}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73054.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73054_343da0378b8719d689d1a9226c96c338.pdf} } @article { author = {Sabaghian, Ali and Sarvestani, Abbas}, title = {Impact of German-French Institutional bilateral on the EU integration}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {683-699}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.263113.1007293}, abstract = {Abstract: This paper examines the role of institutions and regimes of the European Coal and Steel Community and the Treaty of Elysée in the development and institutionalization of bilateral relations between Germany and France in the framework of neoliberal institutional ism theory. The research hypothesis is the Coal and steel community and the Elysée Treaty as a regional entity regime, has contributed to the profit motive and competition between France and Germany and development of cooperation between the two countries. The results show that the Coal and Steel Community and the Elysée Treaty as two independent entities, by providing and sharing information and trade and anti-cartel legislation Have played an important role in the development of bilateral cooperation, Germany and France and subsequently in Europe Union integration. Studies also show that there are mutual relations between the European institutions and German-France bilateral cooperation, On the one hand, European institutions facilitate cooperation between the two countries, On the other hand the expansion of cooperation between the two countries it is the evolutionary development of European institutions. Keywords: institutionalized bilateralism, Germany, France, the neo-liberal institutionalism, European Union integration.}, keywords = {institutionalized bilateralism,Germany,France,the neo-liberal institutionalism,European Union integration}, title_fa = {تأثیر دوجانبه‌گرایی نهادینۀ آلمان و فرانسه بر همگرایی اتحادیۀ اروپا}, abstract_fa = {چکیده  این مقاله به بررسی نقش دو نهاد و رژیم اروپایی جامعۀ زغال و فولاد و معاهدۀ الیزه در گسترش و نهادینه‌سازی روابط دوجانبۀ میان کشورهای آلمان و فرانسه در چارچوب نظریۀ نهادگرایی نئولیبرال می‌پردازد. فرضیۀ پژوهش این است که جامعۀ زغال و فولاد و معاهدۀ الیزه به‌عنوان دو نهاد و رژیم منطقه‌ای، بر انگیزه‌های سودجویی و رقابت دو کشور فرانسه و آلمان تأثیر گذاشته و موجب گسترش همکاری میان دو کشور شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که جامعۀ زغال و فولاد و معاهدۀ الیزه به‌عنوان دو نهاد مستقل، از طریق فراهم کردن اطلاعات و اشتراک آنها و همچنین وضع قوانین تجاری و ضدکارتل نقش مهمی در گسترش همکاری‌های دوجانبۀ آلمان و فرانسه و به‌تبع آن در همگرایی اتحادیۀ اروپا داشته است. همچنین مطالعات نشان می‌دهد که بین نهادها و رژیم‌های اروپایی و همکاری‌های دوجانبۀ آلمان و فرانسه روابط متقابلی وجود دارد، ضمن اینکه نهادها و رژیم‌های اروپایی موجب تسهیل همکاری میان دو کشور شده است، گسترش همکاری میان دو کشور خود موجب توسعۀ تکاملی نهادهای اروپایی و همچنین تسری آن به سایر حوزه‌های کارکردی شده است.}, keywords_fa = {آلمان,دوجانبه‌گرایی نهادینه,فرانسه,نهادگرایی نئولیبرال,همگرایی اتحادیۀ اروپا}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73055.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73055_b78016d2d83adc7f5246dacdaeaa1af8.pdf} } @article { author = {Abdali, Zanyar and Niakoei, Amir}, title = {The contradiction between the two motifs of self-fate determination and sovereignty at international law Case study of Ukraine crisis and crimea separation from the country}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {701-724}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.219650.1006942}, abstract = {The two motifs of self-fate determination and sovereignty are of the most important basic motifs ruling over global system which have been claimed through variety ways including charter of the united nations, human rights convention 1966 of organization and opinion of the international court. The contradiction between the two above motifs has been more than the past by passing the time and emergence of developments at international scopes. It is a controversial issue if a group of people have the separation right of the other country residents due to linguistic, racial or ethnic differentiations. The study of Ukraine developments shows that issuance of unilateral independence and joining to Russia at crimea region, clearly contradicts with Ukraine national governance. The study question is: what’s the status of Ukraine’s developments and crimea separation from international law and civil rights?. At this article, the investigation and explicity of crimea separation have been studied using examining the nation’s procedure specially granted bills to international court in the case of Kosovo advisory opinion in 2009, with regard to the three approaches of absolute prohibition of unilateral separation, lack of prohibition mandate of unilateral separation at international law and the doctrine of remedial separation and attempts has been done to analysis the contradiction between the two motifs of self-fate determination and nation governance right in}, keywords = {Ukrain’s crisis,self-fate determination right,sovereignty right,International Court of Justice,International Law}, title_fa = {تناقض بین دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی در حقوق بین‌الملل (مطالعۀ موردی: بحران اوکراین و جدایی کریمه از آن کشور)}, abstract_fa = {دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی از مهم‌ترین اصول بنیادین حاکم بر نظام جهانی است که از طرق مختلف از جمله منشور سازمان ملل متحد، میثاق حقوق بشر سال 1966سازمان و آرای دیوان بین‌المللی دادگستری تصریح شده است. با گذشت زمان و بروز تحولاتی در عرصۀ بین‌المللی تعارض میان دو اصل مذکور بیش ‌از پیش آشکار شده است. این موضوع که آیا گروهی از مردم که به‌سبب تعلقات زبانی، نژادی یا قومی از بقیۀ ساکنان یک کشور متمایزند، حق جدا شدن از آن کشور را دارند یا نه، موضوعی بحث‌انگیز در حقوق بین‌الملل است. مطالعۀ تحولات اوکراین نشان می‌دهد صدور یکجانبۀ استقلال و پیوستن آن به روسیه در منطقۀ کریمه در تعارض آشکار با حاکمیت ملی اوکراین قرار گرفته است. پرسش مطرح‌شده در این مقاله این است که تحولات اوکراین و جدایی کریمه از آن از نظر حقوق بین‌الملل و حقوق داخلی چه جایگاهی دارد؟ در این مقاله با بررسی رویۀ دولت‌ها به‌ویژه لوایحی که در قضیۀ رأی مشورتی کوزوو در سال 2009 به دیوان بین‌المللی تقدیم شد، به تبیین و بررسی جدایی کریمه از اوکراین با توجه به سه رهیافت، ممنوعیت مطلق جدایی یکجانبه، فقدان حکم ممنوعیت جدایی یکجانبه در حقوق بین‌الملل و دکترین جدایی چاره‌ساز پرداخته و تلاش می‌شود تعارض میان دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی در حقوق بین‌الملل تحلیل و واکاوی شود.}, keywords_fa = {بحران اوکراین,حق تعیین سرنوشت,حق حاکمیت ملی,دیوان بین‌المللی دادگستری,حقوق بین‌الملل}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73056.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73056_e93db84ab1ab1a15f424bfdef6ff21eb.pdf} } @article { author = {fazely, habib and sarvand, majid}, title = {arta}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {725-744}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.255499.1007242}, abstract = {aبه منظور توصیف و فهم مفهوم «ارته»(arta) به عنوان یکی از مبانی اساسی فلسفۀ سیاسی ایران باستان در کنار آرمانشهر و شاه آرمانی، به نظر می رسد نظریه های جدید «علم سیاست» که مبتنی بر رویکردهای طبیعی و پوزیتیویستی و عینیت گرا می باشند، چندان وافی به مقصود نباشند. به همین جهت در پژوهش حاضر برآنیم تا با ورود به ساحت «فلسفه سیاسی» و طرح مبانی هستی شناسی و انسان شناسی «فلسفه ایرانی»، به سیاست از چشم اندازی هستی شناسانه، فیلسوفانه، ژرف اندیشانه و حقیقت جویانه نظر افکنیم. ضرورت کار در جایی برجسته تر می گردد که توجه داشته باشیم که چه بسا به طور مشخص و بی واسطه سخنی از مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی ایران باستان مورد بحث نباشد، اما بی تردید همچنان در پس ذهن و ضمیر انسان و اندیشه ایرانی تداوم چنین موضوعاتی را شاهد هستیم؛ البته در شرایطی که گرد تحریفات و آداب و رسومات زمینه ای و گرد و غبار تاریخی شفافیت و حقیقت آن ها را پوشانده است. به طور خاص در پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این سوال هستیم که چه معنا، فهم و برداشتی از ایده و باوری تحت عنوان ارته یا اشه و به تبع آن مفهوم «خویشکاری» در اندیشه سیاسی ایران باستان مطرح بوده است؟ مفروض ما در طول مقاله این است که معنای حقیقی اشه در چارچوب تفکر معنوی ایرانی و در ساحتی هستی شناختی و با توجه به مبانی انسان شناختی و فرجام شناختی فلسفه ایرانی قابل درک بوده و از تقلیل آن به ساحتی تاریخی، عینی و مادّی که مؤید نوعی ساختار و سلسله مراتب عینی و بیرونیِ متصلّب و تغییر ناپذیر اجتماعی و سیاسی است، باید بر حذر بود.}, keywords = {ارته,فلسفه(سیاسی) ایرانی,هستی شناسی,انسان شناسی,خویشکاری,خورنه,حق}, title_fa = {تأملاتی در مفهوم ارته (اشه) ایران باستان در پرتو هستی‌شناسی و انسان‌شناسی فلسفۀ ایرانی}, abstract_fa = {به‌منظور توصیف و فهم مفهوم «ارته»(arta) به‌عنوان یکی از مبانی اساسی فلسفۀ سیاسی ایران باستان در کنار آرمان‌شهر و شاه آرمانی، به‌نظر می‌رسد نظریه‌های جدید «علم سیاست» که مبتنی بر رویکردهای طبیعی و پوزیتیویستی و عینیت‌گرا هستند، چندان وافی به مقصود نباشند. به همین سبب در پژوهش حاضر بر آنیم که با ورود به ساحت «فلسفۀ سیاسی» و طرح مبانی هستی‌شناسی و انسان‌شناسی «فلسفۀ ایرانی»، به سیاست از چشم‌اندازی هستی‌شناسانه، فیلسوفانه، ژرف‌اندیشانهو حقیقت‌جویانه نظر افکنیم. ضرورت کار در جایی برجسته‌تر می‌شود که توجه داشته باشیم که چه‌بسا به‌طور مشخص و بی‌واسطه سخنی از مفاهیم اساسی اندیشۀ سیاسی ایران باستان مورد بحث نباشد، اما بی‌تردید همچنان در پس ذهن و ضمیر انسان و اندیشۀ ایرانی تداوم چنین موضوعاتی را شاهدیم؛ البته در شرایطی که گرد تحریفات و آداب و رسومات زمینه‌ای و گردوغبار تاریخی شفافیت و حقیقت آنها را پوشانده است. به‌طور خاص در پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که چه معنا، فهم و برداشتی از ایده و باوری تحت عنوان ارته یا اشه و به‌تبع آن مفهوم «خویشکاری» در اندیشۀ سیاسی ایران باستان مطرح بوده است؟ مفروض ما در طول مقاله این است که معنای حقیقی اشه در چارچوب تفکر معنوی ایرانی و در ساحتی هستی‌شناختی و با توجه به مبانی انسان‌شناختی و فرجام‌شناختی فلسفۀ ایرانی قابل درک بوده و از تقلیل آن به ساحتی تاریخی، عینی و مادی که مؤید نوعی ساختار و سلسله‌مراتب عینی و بیرونیِ متصلب و تغییرناپذیر اجتماعی و سیاسی است، باید برحذر بود.}, keywords_fa = {ارته,انسان‌شناسی,خویشکاری,خورنه,حق فلسفه (سیاسی) ایرانی,هستی‌شناسی}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73057.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73057_f884ac07f37adaffd1370fc75f92ab09.pdf} } @article { author = {falahi, sara}, title = {Check out the reasons and how to revive the Western democracy as populism (with emphasis on the victory of Donald Trump)}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {745-764}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.234011.1007069}, abstract = {The present document therefore reviews and how to look for the emergence of a new wave of populism in some Western countries, including the United States. The rise of popular support from parties and the emergence of populist leaders in the West that Trump is symbol and sign it is the most important Pundits and political analysts has prompted this important phenomenon of different angles. The present document claim this is injustice and economic inequality along cultural and traditional values of resistance to discrimination in the West, the most important factors is the popularity of the populist parties and the leaders of the grassroots So that the leader of a populist movement Donald as its staff that ordinary people were able to use America's economic and cultural conditions prevailing in the United States, and the shadow of populist slogans come to power. . According to this research, which is a qualitative research is therefore descriptive it will be analytical test method claims}, keywords = {populism,Democracy,Trump,economic injustice,cultural discrimination}, title_fa = {بررسی چرایی و چگونگی احیای پوپولیسم در دموکراسی‌های غربی (با تأکید بر پیروزی دونالد ترامپ)}, abstract_fa = {نوشتار حاضر در پی بررسی چرایی و چگونگی ظهور موج جدید پوپولیسم در برخی کشورهای غربی از جمله آمریکاست. افزایش حمایت‌های مردمی از احزاب و رهبران پوپولیست در غرب که ظهور ترامپ و پیروزی وی در سایۀ شعارهای پوپولیستی مهم‌ترین نماد و نشانۀ آن است، صاحب‌نظران و تحلیل‌گران سیاسی را بر آن داشته است که این پدیدۀ مهم را از زوایای مختلف بررسی کنند. ادعای نوشتار حاضر این است که بی‌عدالتی و نابرابری‌های اقتصادی در کنار تبعیض فرهنگی و مقاومت ارزش‌های سنتی در غرب، مهم‌ترین عوامل محبوبیت مردمی احزاب و رهبران پوپولیست است؛ به‌طوری‌که ترامپ به‌عنوان رهبر یک جنبش پوپولیستی که اعضایش مردم عادی آمریکا بودند، توانست با استفاده از شرایط اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آمریکا و در سایۀ شعارهای پوپولیستی به قدرت برسد. با توجه به اینکه تحقیق حاضر، تحقیقی کیفی است، روش آزمون ادعاهای آن توصیفی-تحلیلی خواهد بود.}, keywords_fa = {بی‌عدالتی اقتصادی,تبعیض فرهنگی,ترامپ,پوپولیسم,دموکراسی}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73058.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73058_576e6ad56b9440cca52f831802f3937d.pdf} } @article { author = {Kaldi, Alireza and Zamani, Mahmoud}, title = {Sociological study of effects political participation experience on attitudes of citizens towards political participation in Iran Case Study: Citizens of Abhar City}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {765-781}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.225100.1006999}, abstract = {Political participation is a process through which the political power is distributed among the people and parties of a community. the present study examines of empricall effects political participation the attitudes of citizens towards political participation in Iran. In this regard, various theoretical views and a combined method(abduction) has been used in studying social.The present study aims to recognize the citizens’ attitudes and rules of behaviors in society of Iran.The present study is a cross-sectional survey and research instrument is a questionnaire along with interviews. Population of the study includes the citizens of Abhar who are 18 or over 18 years old, 385 of whom participated in this study based on multi-stage cluster sampling. Results show that the multiplicity of participating in the elections (political participation experience) affects citizens’ membership in parties, associations, guild unions, and political and social organizations positively with 95% confidence level and 5% error level. Moreover, there is a positive effect between multiplicity of participation in elections and attitude towards political participation with 99% confidence level and 1% error level suggesting that increased participation in elections will probably lead to a positive attitude in this regard, citizens’ membership in social parties and organizations has a positive effect on their attitudes toward political participation}, keywords = {Keywords: participation"," political participation"," attitudes"," election"," attitudes toward political participation}, title_fa = {مطالعۀ جامعه‌شناختی تأثیر تجربۀ مشارکت سیاسی بر نگرش شهروندان نسبت به مشارکت سیاسی در ایران (مطالعۀ موردی: شهروندان شهر ابهر)}, abstract_fa = {مشارکت سیاسی فرایندی است که در طی آن قدرت سیاسی میان افراد و گروه‌های جامعه توزیع می‌شود، به‌گونه‌ای که تمامی شهروندان و گروه‌های فعال و خواهان مشارکت سیاسی از حق انتخاب شدن، تصمیم‌گیری، انتقاد، اعتراض، اظهارنظر و رأی دادن بهره‌مند باشند. مطالعۀ تأثیر تجربۀ مشارکت سیاسی بر نگرش به مشارکت سیاسی در ایران موضوع مطالعه این مقاله است که با استفاده از دیدگاه‌های نظری مختلف و با استفاده از روشی ترکیبی (abduction) تدوین یافته است و هدف از این پژوهش، شناخت نگرش (مثبت و منفی) شهروندان از مشارکت سیاسی در جامعۀ ایران است. روش تحقیق پیمایشی (survey) و از نوع مقطعی؛ و ابزار گردآوری، پرسشنامه همراه با مصاحبه است. جمعیت آماری عبارت است از شهروندان 18سال به بالای شهر ابهر که 385 نفر حجم نمونۀ این تحقیق را تشکیل می‌دهد و روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای است. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که تجربۀ مشارکت سیاسی (تعدد شرکت در انتخابات) بر عضویت شهروندان در احزاب، انجمن‌ها،اتحادیه‌های صنفی و سازمان‌های سیاسی اجتماعی با اطمینان 95 درصد و سطح خطای 5 درصد تأثیر مثبت دارد. همچنین در خصوص تأثیر تجربۀ مشارکت سیاسی بر نگرش شهروندان نسبت به مشارکت سیاسی با اطمینان 99درصد و سطح خطای 1 درصد تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته مثبت است.}, keywords_fa = {انتخابات,مشارکت,مشارکت سیاسی,نگرش,نگرش مشارکت سیاسی}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73059.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73059_98d81f9bb1cb05c5e88fd1bacaa8562c.pdf} } @article { author = {Lakzaei, Reza and Malakotian, Mostafa}, title = {منابع سخت قدرت متعالی در اندیشه سیاسی امام خمینی}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {783-803}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.269804.1007338}, abstract = {بررسی منابع سخت قدرت متعالی در اندیشه سیاسی امام خمینی مسئله مقاله حاضر است. به نظر می‏رسد امام خمینی، هیچ یک از منابع سخت قدرت را به صورت مستقل، واجد قدرت نمی‏داند و همه آنچه را که به عنوان منابع قدرت مطرح است و مطرح نیست، در صورتی که با ایمان به خدا و اراده و انگیزه الهی پیوند بخورد، دارای قدرت می‏داند. برای تبیین این دیدگاه، از چارچوب نظری متخذ از دیدگاه امام خمینی استفاده شده است. بر اساس نظریه انسان شناسی ایشان، انسان دارای سه بعد است؛ غیبی و روحی، برزخی و خیالی، شهودی و دنیوی. این ابعاد دارای رابطه‏ای تشکیکی با یکدیگر هستند. بر اساس این نظریه که نقش چارچوب نظری مقاله حاضر را ایفا می‏کند، منابع سخت قدرت ذیل بعد سوم، یعنی بعد جسمی و مادی و در ارتباط با بعد اول و دوم، بحث می‏شود که در این مقاله با روش توصیفی ـ اکتشافی ارائه ‏شده است.}, keywords = {امام خمینی,منابع سخت قدرت,اندیشه سیاسی,قدرت متعالی}, title_fa = {منابع سخت قدرت متعالی در اندیشۀ سیاسی امام خمینی}, abstract_fa = {مسئلۀ مقالۀ حاضر بررسی منابع سخت قدرت متعالی در اندیشۀ سیاسی امام خمینی است. به‌نظر می‌رسد امام خمینی، هیچ‌یک از منابع سخت  قدرت را به‌صورت مستقل، واجد قدرت نمی‌داند و همۀ آنچه را که به‌عنوان منابع قدرت مطرح است و مطرح نیست، درصورتی‌که با ایمان به خدا و اراده و انگیزۀ الهی پیوند بخورد، دارای قدرت می‌داند. برای تبیین این دیدگاه، از چارچوب نظری متخذ از دیدگاه امام خمینی استفاده شده است. براساس نظریۀ انسان‌شناسی ایشان، انسان دارای سه بعد است؛ غیبی و روحی، برزخی و خیالی، شهودی و دنیوی. این ابعاد دارای رابطه‌ای تشکیکی با یکدیگرند. براساس این نظریه که نقش چارچوب نظری مقالۀ حاضر را ایفا می‌کند، منابع سخت قدرت ذیل بعد سوم، یعنی بعد جسمی و مادی و در ارتباط با بعد اول و دوم، بحث می‌شود که در این مقاله با روش توصیفی ـ اکتشافی ارائه شده است.}, keywords_fa = {امام خمینی,اندیشۀ سیاسی,قدرت متعالی,منابع سخت قدرت}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73060.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73060_33f9395d5a0a1da08c9e49dfee5efb08.pdf} } @article { author = {Moein Abadi, Hosein and Mehrabpanah, Moein}, title = {Identifying instances of civil disobedience in the context of contemporary Iran’s social movements}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {805-819}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.231017.1007040}, abstract = {Civil disobedience is a complicated and multi-dimensional concept in political sciences. Features like political protest, publicity and consciousness, law-violation, and non-violence have been identified, by scholars, as the general features of civil disobedience. What is significant about the concept of civil disobedience, when analysed in the context of social movements, is the focus on ways of action, of which civil disobedience is the essence. The following research aims at tracing the concept of civil disobedience in the context of contemporary Iran’s social movements. It is defined based on the descriptive-exploratory method, and uses documentary-library resources for data collection. The authors have set to identify Iran’s social “movement repertoire”, with the aim of answering the question, “what are the instances of civil disobedience in contemporary Iran’s social movements?” Based on the findings of this research, the ways of action that have been most effective with respect to Iran’s social movements, i.e. boycotting, sit-in, striking, and street-protesting, all have the features of consciousness, publicity, and non-violence, which are features of civil disobedience. Meanwhile, from this perspective, striking is the way of action with the most correspondence to the concept of civil disobedience.}, keywords = {Civil disobedience,Contemporary Iran’s social movements,Movement repertoire,Political protest,Refraining from violence,Social movements,Ways of action}, title_fa = {شناسایی مصادیق نافرمانی مدنی در جنبش‌های اجتماعی معاصر ایران (1357-1269 ه.ش)}, abstract_fa = {نافرمانی مدنی مفهومی چندسویه و پیچیده در علوم سیاسی است. ویژگی‌هایی چون اعتراض سیاسی، عمومی و آگاهانه بودن، نقض قانون و عدم خشونت براساس تعاریف دانشوران به‌عنوان ویژگی‌های عام وکلی نافرمانی مدنی شناسایی شده است. آنچه در خصوص مفهوم نافرمانی مدنی و در بررسی آن در حوزۀ جنبش‌های اجتماعی حائز اهمیت است، توجه به شیوه‌های اقدامی است که نافرمانی مدنی به‌عنوان ماهیت آنها تلقی می‌شود. هدف پژوهش حاضر، ردیابی مفهوم نافرمانی مدنی در حوزۀ جنبش‌های اجتماعی ایران معاصر است. این پژوهش براساس هدف توصیفی- اکتشافی تعریف شده و در آن از منابع اسنادی-کتابخانه‌ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. پژوهشگران به‌منظور پاسخ دادن به این پرسش که «مصادیق نافرمانی مدنی در جنبش‌های اجتماعی ایران معاصر کدام‌اند؟»­، به شناسایی «خزانۀ جنبش»های اجتماعی ایران معاصر مبادرت ورزیده‌اند. براساس یافته‌های پژوهش، شیوه‌های اقدام مؤثر به‌کارگرفته‌شده در خلال جنبش‌های اجتماعی ایران یعنی تحریم، تحصن، اعتصاب و تظاهرات خیابانی دارای ویژگی‌های نافرمانی مدنی عام یعنی عمومی بودن، آگاهانه بودن، شکستن قانون و غیرخشونت‌آمیز بودن، هستند. ضمن اینکه از این دیدگاه، شیوۀ اقدام اعتصاب بیشترین تطابق را با مفهوم نافرمانی مدنی دارا بوده است.}, keywords_fa = {اعتراض سیاسی,امتناع از خشونت,جنبش‌های اجتماعی,جنبش‌های اجتماعی ایران معاصر,خزانۀ جنبش,شیوه‌های اقدام,نافرمانی مدنی}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73061.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73061_c80b00d18847eb34b8451edcf6efafdd.pdf} } @article { author = {Mousavyfar, Razieh}, title = {Factors of Crisis escalation in US-Iran relations, N PT or offshore balancing?}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {821-835}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.282043.1007439}, abstract = {The issue of nuclear technology has long influenced relations between western governments-especially USA-and the Islamic Republic of Iran. Today, the nuclear technology has become the main challenge between the two countries with USA claiming that it only wants to prevent Iran from developing nuclear weapons. Donald Trump on May 8, 2018, withdrew from the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA),increasing the pressure on Iran through continued threats and raising sanctions. This study aims to analyze the cause of US’s inimical policy towards Iran and the reason for the escalation of hostility between the two countries. The question which is posed is whether what the United states really worries about is Iran’s probable violation of NPT Or there is another more important reason, namely , the Islamic Republic of Iran’s foreign policy in middle east which confronts the USA’s grand strategy towards offshore balancing in Persian Gulf. It is hypothesized that what really concerns USA and causes its hostility towards Iran, is not Iran’s probable violation of NPT, but is related to the changes in its approach to offshore balancing in Persian Gulf.. This study attempts to answer the aforementioned questions by utilizing a Phenomenological (historical & comparative) approach based on library resources.}, keywords = {Iran,USA,nuclear technology,NPT,JCPOA,offshore balancing}, title_fa = {مؤلفه‌های تشدید بحران در روابط ایران و آمریکا؛ ان‌پی‌تی یا توازن فراساحلی؟}, abstract_fa = {    مسئلۀ فناوری هسته‌ای در سال‌های اخیر به چالش اصلی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده و بر درجۀ امنیتی شدن سیاست خارجی افزوده است. آمریکا چالشگر اصلی و طلایه‌دار تهدید و تحریم علیه جمهوری اسلامی است. این دولت با توسل به قرارداد منع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای (NPT) به رویارویی با جمهوری اسلامی پرداخته و با اعمال تحریم و تهدید درصدد تغییر رفتار- و به‌زعم بسیاری از تحلیلگران روابط بین‌الملل تغییر نظام- جمهوری اسلامی برآمده است. این روند از آغاز مناقشۀ هسته‌ای تا رسیدن به برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) ادامه داشت که با امضای برجام انتظار می‌رفت که بحران فروکش کند، اما با ورود ترامپ به کاخ سفید و اعلام خروج آمریکا از برجام، بحران هسته‌ای با شدتی بیش از گذشته دامنگیر روابط خارجی ایران شد، به‌گونه‌ای که بخش عمدۀ انرژی و توان متولیان سیاست خارجی ایران، صرف دفاع و رفع تهدیدات و فشارهای ناشی از بحران هسته‌ای می‌شود. این مسئله سؤالاتی را فراروی ما قرار می‌دهد، از جمله اینکه مواضع دولت آمریکا در قبال فناوری هسته‌ای جمهوری اسلامی، آیا صرفاً برای ممانعت از تکثیر سلاح‌های هسته‌ای و در راستای قرارداد ان‌پی‌تی است؟ یا به مسائل دیگر از جمله ماهیت جمهوری اسلامی و مواضع این کشور در سیاست خارجی برمی‌گردد. فرضیۀ مقاله این است که فشارهای آمریکا بر ایران صرفاً به قرارداد منع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای برنمی‌گردد، بلکه ماهیت و مواضع سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه با رویکرد توازن فراساحلی (Offshore Balancing) آمریکا در خلیج‌فارس در تقابل است و این تقابل، از علل اصلی تشدید مناقشات دو کشور به‌شمار می‌رود. یافته‌های پژوهش مؤید فرضیۀ مذکور است. در نگارش این مقاله از رویکرد تبارشناسانه (تاریخی- تطبیقی) و روش کتابخانه‌ای استفاده شده است.  }, keywords_fa = {آمریکا,ان‌پی‌تی,ایران,برجام,توازن فراساحلی,فناوری هسته‌ای}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73063.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73063_46c414a5185c6fdc571892a77c5b45a8.pdf} } @article { author = {Molaei, Yusef and Amin-Mansour, Javad}, title = {National Strategy for Sustainable Development: The Challenges and Opportunities}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {837-862}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2018.243863.1007158}, abstract = {The international community adopted “sustainable development,” as a solution and process, with the three mutually reinforcing pillars of economic development, social development and environmental protection in order to meet the contemporary challenges of the human being, such as uncontrolled economic growth, inequalities, poverty and hunger, environmental degradation, etc. In this line and while enjoying the contributions of the civil societies, all States formulated and adopted “Millennium Development Goals” as well as “Sustainable Development Goals” through some tough multilateral negotiations. In such circumstances, it is incumbent upon all Governments to formulate and adopt “National Sustainable Development Strategies” in order to preserve their national interests and values and to cooperate with the international community in achieving sustainable development worldwide. It is clear that in this complicated long process, the States will face many challenges and simultaneously opportunities which require the partnership of people in decision-making processes and implementation as well as full cooperation at national, regional and international levels. In order to overcome the various economic, social and environmental crises at present and in the future, the Government of the I. R. of Iran is herewith advised to develop and implement, along with many other states, its own comprehensive national strategy for sustainable development, based on its own national interests and values.}, keywords = {“Environment”,“green economy”,“Millennium Development Goals”,“sustainable development”,“Sustainable Development Goals”,“sustainability}, title_fa = {راهبرد ملی توسعۀ پایدار: چالش‌ها و فرصت‌ها}, abstract_fa = {به‌منظور مقابله با چالش‌های معاصر فراروی بشر همچون توسعۀاقتصادی لجام‌گسیخته، نابرابری‌ها، فقر و گرسنگی، و تخریب محیط زیست، جامعۀ بین‌المللی «توسعۀ پایدار» را به‌عنوان یک راه‌حل و فرایند، با سه رکن توسعۀ اقتصادی، توسعۀ اجتماعی و حفاظت از محیط ‌زیست که بر هم اثر متقابل دارند، پذیرفت. در این زمینه، نمایندگان دولت‌ها با همکاری جوامع مدنی، «اهداف توسعۀ هزاره» و «اهداف توسعۀ پایدار» را در طی فرایندهای مذاکراتی دشوار در دو مرحله تهیه و تصویب کردند. بر همۀ دولت‌ها فرض است که به‌منظور تأمین منافع ملی و حفظ ارزش‌های جوامع خود از یک‌سو و همکاری و مشارکت در تحقق توسعۀ پایدار در چارچوب تلاش‌های بین‌المللی از سوی دیگر، «راهبردهای ملی توسعۀ پایدار» را تهیه و تصویب کنند.روشن است که دولت‌ها در این فرایند درازمدت پیچیده با چالش‌ها و فرصت‌هایی روبه‌رو خواهند شد که لازمۀ موفقیت در آنها، مشارکت مردم در روند تصمیم‌گیری و اجرا و همچنین همکاری کامل در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. توصیه می‌شود که دولت ج. ا. ایران نیز به‌منظور مقابله با بحران‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیط ‌زیست پیش رو و همگام با بسیاری از دولت‌های دیگر، یک راهبرد ملی جامع توسعۀ پایدار متناسب با منافع ملی و ارزش‌های خاص خود را تهیه و اجرا کند.}, keywords_fa = {اقتصاد سبز,اهداف توسعۀ پایدار,اهداف توسعۀ هزاره,پایداری,توسعۀ پایدار,محیط‌ زیست}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73064.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73064_a0df67fdae773bdbaea2e29194187342.pdf} } @article { author = {Molaei, Mohammad Reza and Tavakoli, Yaghoub}, title = {Baha'is and Reza Shah, from engagement to organizational development}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {863-879}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.221528.1006972}, abstract = {In a historical and political analysis about Iran, to Baha'is role in the rise to power of Reza Khan has been less discussion. Research about the conditions of achieve to power of Reza khan in the political arena and then expand Baha'i in Iran, as two overlapping issue in Iran's political history, can be a good start in the course of study of the Baha'i faith in Iran, and represent how the Baha'is influence in political and cultural structure of in Iran. Unfortunately, most studies on the role of Baha'is in the Pahlavi era, in the reign of Mohammad Reza Shah were done. And these studies have been done about the reign of Reza Shah less. Perhaps one of the reasons a major role during the reign of Mohammad Reza Shah was a Baha'i. This study aimed to represent the Baha'is cooperation in Iran's path to power of Reza Khan and the expansion of the activities carried out during the reign of Reza Shah. The results show that the government of Great Britain, after the 1917 revolution in Russia, at the end of the First World War and the defeat of the 1919 agreement, to expand its role in Iran, the execution of a scenario with the help of its proxies, including the Baha'is, the lowest outcome, destruction fifty-three-year-old Iranian culture and politics during the Pahlavi regime rule. Also, the results showed that the Baha'is both before and after the coup of February 1921, as the actors who took advantage of British influence in Iran, and the realm of culture, politics and religion hatred captured Iranian society , jealous and their colonial and mission. Results of this research can open the door to further studies in this field.}, keywords = {Reza Shah,the Baha'i,the UK,Iran}, title_fa = {بهائیان و رضاشاه؛ از تعامل تا گسترش سازمانی (در دورۀ پهلوی اول)}, abstract_fa = {پژوهش در خصوص ظهور رضاخان در عرصۀ سیاسی و متعاقب آن گسترش فعالیت بهائیت در ایران، که به‌عنوان دو موضوع متداخل در تاریخ سیاسی ایران مطرح است، می‌تواند در مسیر مطالعۀ سیاست‌های استعماری انگلستان، راهگشای مناسبی در سیر مطالعاتی کارکرد جریان بهائیت در ایران باشد. این پژوهش با هدف بازنمایی نقش بهائیان در به قدرت رسیدن رضاخان و روند فعالیت‌های این فرقه در زمان رضاشاه انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد انگلستان،پس از انقلاب 1917م روسیه، پایان جنگ جهانی اول و شکست قرارداد 1919م، به‌منظور گسترش نقش خود در ایران، سناریویی را با کمک عوامل خود و از جمله بهائیان به اجرا درآورد که کمترین نتیجۀ آن، اسارت پنجاه‌وسه‌سالۀ فرهنگ و سیاست ایران در دست سلسلۀ پهلوی بود. همچنین نتایج  نشان داد که بهائیان چه قبل و چه بعد از کودتای سوم اسفند 1299، بازیگران فعالی بوده‌اند که از این خوان گستردۀ انگلستان در ایران بهره‌ها بردند و عرصۀ فرهنگ، سیاست و دیانت جامعۀ ایرانی را اسیر کینه‌ها، حسادت‌ها و مأموریت‌های استعماری خود ساختند.}, keywords_fa = {انگلستان,ایران,بهائیت,رضاشاه}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73065.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73065_60bb41fd8842a8ffe81301fb46b3d91c.pdf} } @article { author = {Nosratpanah, Mohammad Sadiq and Seyfi, Mohamaad MAhdi}, title = {Features of Human Dignity in the Opinion of Allameh Tabatabaee}, journal = {POLITICAL QUARTERLY}, volume = {49}, number = {3}, pages = {881-900}, year = {2019}, publisher = {}, issn = {1735-9678}, eissn = {1735-9686}, doi = {10.22059/jpq.2019.216070.1006904}, abstract = {The Article with a focus on the Opinion of Allameh Tabatabaee seeking to concept and features of human dignity. Therefore, based on “methodological hermeneutics” method and refers to librarian resources of Allameh Tabatabaee, define the concept of human dignity. Then fits to this concept refers to features of human dignity in Allameh Tabatabaee’s though. After that trying to show relations between this features. Conclusion based on Allameh Tabatabaee’s thought illustrate concept of human dignity is: “kind of dignity that is common between humans and proposed in creation process based on human nature”. Finally features of human dignity refers to Allameh Tabatabaee’s thought are: “inherent dignity”, “prominent of human creation”, “Centrality of human for other creatures”, “nature”, “wisdom”, “knowledge”, “free will”, “Acceptance of a divine trust”, “Human caliphate” that regulate in systematic rules that shown in conclusion of this article. So this features are evidence that prove being of human dignity in Allameh Tabatabaee’s thought.}, keywords = {human dignity,allameh tabatabaee,inherent dignity,prominent of human creation,nature,wisdom,free will}, title_fa = {کرامت ذاتی انسان به‌مثابۀ بنیان آزادی، با تکیه بر آرای علامه طباطبایی}, abstract_fa = {این مقاله درصدد است که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، به بررسی مفهوم و شاخص‌های کرامت ذاتی انسان بپردازد و نشان دهد که این موضوع مبنای طرح آزادی در فلسفۀ سیاسی ایشان است. به همین منظور با استفاده از روش تفسیری متن‌گرای اشتراوس و از طریق رجوع کتابخانه‌ای به آثار مکتوب علامه طباطبایی، ضمن اشاره به مفهوم کرامت ذاتی، شاخص‌هایی که براساس آن انسان دارای کرامت ذاتی شده است، برمی‌شمرده شده و روابط میان این شاخص‌ها احصا می‌شود. سپس با مبنا قرار دادن کرامت ذاتی، به تعریف آزادی پرداخته شده و انواع آن در جامعه استنتاج می‌شود. بر این اساس مشخص می‌شود که کرامت ذاتی در اندیشۀ علامه طباطبایی ـ که عبارت است از کرامتی که در جریان تکوین و آفرینش انسان مطرح بوده و مربوط به مقام انسانیت است و در تمام افراد انسانی به‌صورت بالقوه وجود دارد ـ دارای جایگاه ممتازی است و «شرافت ذاتی وجود»، «خلقت ممتاز انسانی»، «محوریت انسان برای سایر آفریده‌ها»، «فطرت»، «عقل»، «علم»، «قلب»، «اختیار»، «پذیرش امانت الهی» و «خلافت انسان» ـ البته با نظم رتبی خاص ـ، به‌عنوان شاخص‌های کرامت ذاتی انسان در اندیشۀ ایشان مطرح می‌شود. همچنین برمبنای تعریف و شاخص‌های کرامت ذاتی، این نتیجه به‌دست می‌آید که آزادی جزء بدیهیات زندگی فردی و اجتماعی است و هیچ موضوع عملی‌ای به‌جز قیود عملی تشکیل اجتماع نمی‌تواند آن را محدود کند. بر همین اساس آزادی تفکر نیز منتج از کرامت ذاتی و متأثر از شاخص‌های آن بوده و کرامت ذاتی مبنای اصلی در هویت‌بخشی به آزادی در حیات اجتماعی است.}, keywords_fa = {آزادی,اختیار,خلقت ممتاز,عقل,علامه طباطبایی,کرامت ذاتی,فطرت}, url = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73093.html}, eprint = {https://jpq.ut.ac.ir/article_73093_ae30aa5e616cb4cde8604dea01dff413.pdf} }