یکی از دغدغههای راهبردی و شایان توجه سیاست جهانی در حال حاضر به کنش اقتصادی و بعضاً سیاسی چین بازمیگردد، بهگونهای که رفتارشناسی جهش اقتصادی چین در دهههای اخیر حاکی از ظهور قدرت بزرگ جدیدی است که حتی در برهههایی تمایل و عطش خود برای هژمون شدن را پنهان نمیکند. این گزاره موجب شده است تا چین درصدد معماری نظم نوین اقتصادی در سطح بینالملل باشد و برای تحقق این مهم دست به اقدامات مشخصی بزند؛ هدفی که بیتردید واکنشهای دامنهداری را از طرف رقبا از جمله آمریکا بهعنوان قدرت مسلط سیاست جهانی در پی خواهد داشت. به هر حال، از جمله اقدامات مشخص چین برای تحقق این مسئله را باید در ابتکار ایجاد جادۀ ابریشم جدید جستوجو کرد. در واقع، سؤال اصلی این است که راه ابریشم جدید چگونه میتواند در تحقق نظم نوین اقتصادی مدنظر چین تأثیرگذار باشد؟ در پاسخ، با بهرهگیری از نظریۀ ثبات هژمونیک و روش توصیفی- تحلیلی توضیح داده خواهد شد که چین تمایلاتی جدی برای تفوق بر سیاست جهانی در سر دارد و ابتکار «یک کمربند- یک راه» قدمی مهم در این مسیر دشوار بهحساب میآید و اجرای آن اگرچه ممکن است بیجینگ را به قدرت اول اقتصادی در جهان تبدیل کند، این کشور تا نائل شدن به قدرت هژمون مسیری طولانی در پیش دارد.