دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
ناامنی دغدغة عصر مشروطه و اثر آن بر حاشیهای شدن دموکراسی
403
421
FA
حمید
احمدی
0000-0001-6867-7139
استاد علوم سیاسی دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
hahmadi@ut.ac.ir
صبریه
کرمشائی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
s.karamshahi@yahoo.com
10.22059/jpq.2020.232217.1007054
<em>این مقاله به بررسی موضوع ناامنی در عصر مشروطه میپردازد. پرسش اساسی این است که نسبت بین ناامنی و دموکراسیخواهی را در دوران مشروطه، چگونه میتوان تبیین کرد؟ فرضیة اصلی این است که گسترش ناامنی و دغدغة مشروطهخواهان برای تأمین امنیت موجب به حاشیه رفتن دموکراسی و اولویت یافتن برقراری امنیت از طریق یک دولت مقتدر شد. اساساً ناامنی در عصر مشروطه نهتنها دموکراسیخواهی را در اولویت درجة دو قرار داد، بلکه گاه از فحوای اسناد و دیدگاه برخی چهرههای سرشناس، مشروطهخواهی بهعنوان راهی برای تقویت مجدد ایران دیده شد. بنابراین آرمان احیای ایران قدرتمند در تلاقی ناامنیهای عصر قاجار که در دورة مشروطه تشدید شد، موجب شد تا مشروطهخواهان به ایدة دولت مقتدر بهعنوان تنها چاره برای رفع خطر بحران فروپاشی بیندیشند. به این سبب بود که گاه مشروطهخواهی در نزد برخی از آنان معادل با احیای ایران و دولت مقتدر گرفته شد. ازاینرو این تحقیق ابتدا به خوانش مفاهیمی از مشروطه از منظر ایدة دولت قوی و سپس از طریق گزارشهای مردمی به سنجش ناامنی و عملکرد حکومت مشروطه از منظر گفتمان دموکراسی پرداخته است. در پایان نیز با بررسی تئوریک دلایل کودتا در تأسیس دولت مقتدر و نیز مؤلفههای اصلی دولت در عصر رضاشاه نشان داده شده است که چرا گفتمان دموکراسی که از دوران مشروطه بهتدریج به حاشیه رانده شد، در عصر رضاشاه نیز این سیر تدریجی حاشیه رفتن، تعمیق یافت. </em>
به حاشیه رفتن دموکراسی,غلبه ایده دولت قوی,گفتمان دموکراسی,ناامنی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77511.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77511_fc42e79989d708c37f190be9ad3e0b8a.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
مدل سیاستگذاری مشارکتی چندسطحی
423
446
FA
کیومرث
اشتریان
دانشیار علوم سیاسی دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
ashtraian@ut.ac.ir
باقر
قائمی اصل
دانش آموخته دکتری سیاستگذاری عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
bghaemiasl@yahoo.com
10.22059/jpq.2020.228004.1007023
<em>یکی از نارساییهای دموکراسی نمایندگی کاهش انگیزة شهروندان برای مشارکت سیاسی است. تحلیلگران، بازیگران و نمایندگان دولت با این مسئله دست به گریبان بوده و درصدد پاسخ به این پرسش هستند که چگونه به بهترین شکل میتوان شهروندان را در فرایندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری مشارکت داد. طبق بررسی ما اگرچه برخی تحقیقات اخیر به مسئلۀ مشارکت دموکراتیک سیاستی پرداختهاند، تعداد بسیار محدودی از آنها بر درک طبیعت، محرکهها و روشهای مشارکت سیاستی تأکید دارند و به بررسی خصوصیات و فضاهای نهادی که ارتباطات مشارکتی در آنها روی میدهند، پرداختهاند. بهنظر میرسد تسهیل و افزایش مشارکت سیاستی مستلزم شکل جدیدی از رابطة بین دولت و جامعه است که میتوان با وضع ترتیبات نهادی در سه سطح ماهوی، سطح رویهای و سطح عملیاتی آن را حل کرد. برای تسهیل و افزایش مشارکت سیاستی در هر سه سطح دگرگونی و تحولاتی لازم است که هر کدام فلسفه، سازوکارها، ترتیبات و تفاوتهای با هم دارند. </em>
سیاستگذاری عمومی,مشارکت سیاستی,مشارکت عمومی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77512.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77512_8944a8fd3174ae2871b637fcfb4982e1.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
مفهوم زمان، وضع طبیعی، قرارداد در زیست -جهان فضای مجازی
447
458
FA
پریسا
امیری فرد
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور استان مرکزی
amirifard.parisa2@gmail.com
10.22059/jpq.2020.253324.1007229
<em>مقولۀ «زمان» در فضای مجازی به تعبیر ویتگنشتاین مانند «مفاهیم خوشهای» عمل میکند، به این معنا که هستۀ مرکزی ثابتی ندارد، ولی محل تلاقی مفاهیم متعددی قرار میگیرد. فضای مجازی با نوعی تکوین و تجدیدی در وضعیت استاتیک انسان ذیل دوگانگی </em><em>0-1</em><em> تا بینهایت «محل بودن ما» را مشخص میکند. پرسشی که در این بحث مطرح میشود عبارت است از اینکه این بودن در زمان چگونه خود را در شبکۀ ذهن کاربر باز مییابد؟ پاسخ به این پرسش را با درنظر گرفتن این مسئله درنظر میگیریم که معیار خود را فرایند پا گرفتن ساختارهای نوین مییابیم. فیلسوفان به این زمان میگویند زمان اعتباری. این زمان اعتباری ایجادکنندۀ یک زمانه است. زمان در قالب سه مفهوم زمان لحظهای- جریان زمان و زمان تجاری در این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد و سرنمون بحث مزبور در خصوص مفهوم وضع طبیعی در فضای مجازی است. مفهوم وضع طبیعی در زمانه و زیست- جهان فضای مجازی مولد نوعی قرارداد نیز است که در نهایت انسان جدیدی را خلق میکند.</em>
زمان,شبکه,فضا,قرارداد,وضع طبیعی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77513.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77513_7bf04c4f98855546df9e0339bae85e42.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
پایههای مدنی هویت ایرانی؛ بررسی هویت اجتماعی آفریقاییتباران در ایران
459
481
FA
رضا
باقری
استادیار مطالعات جنوب آفریقا، دانشکدۀ مطالعات، جهان دانشگاه تهران
rezabagheri82@ut.ac.ir
الینا سادات
چاوشی
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد دانشکدۀ مطالعات جهان دانشگاه تهران
elinachavoshi@gmail.com
10.22059/jpq.2020.276614.1007392
پیشین حضور آفریقاییان در ایران (بهویژه جنوب ایران) به بیش از دو قرن پیش بازمیگردد که برای اولین و در قالب برده از کشورهای عربی حاشیۀ خلیجفارس وارد ایران شدند. در طول این دو قرن حضور و بهواسطۀ مهاجرت اجباری، فرایند شکلگیری یا تغییر هویت آنها با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بوده است که بهطور خاص میتوان در سه مرحله و با عنوان «برده»، «آزاد» و «ایرانی» از آنها نام برد. با وجود این فرازوفرودها و برخلاف تجربۀ دهشتناک بردگان آفریقایی در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی، آفریقاییتباران در ایران تجربۀ نسبتاً مسالمتآمیزی داشتند. این تجربه که در نوع خود بسیار کمنظیر و حائز اهمیت است، متأسفانه کمتر بررسی و تحلیل علمی شده است. تجربۀ زیست مسالمتآمیز میان آفریقاییتباران و ایرانیان به اندازهای خوشایند بوده است که بسیاری از آفریقاییتباران خود را با افتخار «ایرانی» نامیده و حتی برخی از آنها انتساب یا تعلق خاطر به دیگر هویتهای نژادی یا قومیتی (مانند آفریقایی، تانزانیایی یا زنگباری) را رد کردند. تحقیق حاضر، با درنظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی حاضر (رقیق شدن محدودیتها و موانع مکانی و زمانی و در نتیجه سهل شدن امکان ارتباط با سرزمین آبا و اجدادی و تأثیرات آن در هویت)، به بررسی میزان تعلق خاطر ایرانیان آفریقاییتبار به هویت ملی، قومی و فرهنگی آنها پس از دو قرن حضور در ایران میپردازد. بررسی میزان تأثیرگذاری مؤلفههای هویتسازی مانند ملیت و تابعیت، دین، فرهنگ و قومیت در این تحقیق مورد تأکید خاص قرار گرفته است.
دین,قومیت,ملیت,هویت اجتماعی,هویت آفریقایی-ایرانی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77514.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77514_2ccf0a17bc50755dd38b2f97f337f494.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
ضرورت ائتلاف راهبردی ایران و چین: متوازنسازی منافع مشترک و پرهیزهای مشترک
483
501
FA
محمدرضا
تخشید
استادیار علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
mtakhshid@hotmail.com
روی
لی
دانش آموخته دکتری دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
lirui@phoenixtv.com
10.22059/jpq.2020.301334.1007580
<em> مطابق آموزههای نظریۀ اتحاد[1] و همکاری[2] در روابط بینالملل و به نظر گروهی از پژوهشگران داخلی و خارجی، دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین بهرغم داشتن منافع مشترک فراوان در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی و با وجود برقراری برخی از سطوح مناسبات راهبردی همچنان فاقد شرایط و بایستههای لازم برای ورود به عرصۀ اتحاد و ائتلاف هستند. پرسش آن است که چه موانعی بر سر راه ارتقای روابط دو کشور از سطوح عادی و بعضاً راهبردی به سطح اتحاد و ائتلاف وجود دارد؟ </em><em>در پاسخ، گزارهای که در چارچوب نظریۀ رژیمها و با استفاده از دو مفهوم بنیادین منافع مشترک و پرهیزهای مشترک بهمثابۀ فرضیۀ تقریر و به آزمون دادهها گذاشته شده، دلالت بر این نکته دارد که پرهیزهای مشترک ایران و چین در عرصۀ داخلی و تعاملات منطقهای و بینالمللی مانع از ارتقای مناسبات دو کشور از سطوح عادی و راهبردی به سطح ائتلاف و اتحاد میشود. برای اثبات/ابطال این فرضیه از روش</em><em> توصیفی و تحلیلی و برای تجزیهوتحلیل </em><em>دادههای گردآوریشده از منابع کتابخانهای استفاده شده و در پایان این استنتاج حاصل آمده است که</em><em> ارتقای مناسبات ایران و چین از سطوح عادی به راهبردی و سرانجام ائتلاف و اتحاد مستلزم متوازنسازی بین منافع مشترک و پرهیزهای مشترک است. </em>
اتحاد,ائتلاف,ایران و چین,پرهیزهای مشترک,مناسبات راهبردی,مناسبات عادی,منافع مشترک,همکاری و مشارکت
https://jpq.ut.ac.ir/article_77515.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77515_0599f82af628d4dfc1a7d37f2dcdf69f.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
فقدان تجدد و رزمجویی ذهنیت عرفانی/دوجایگاهی در بستر تاریخ معاصر ایران
503
518
FA
سعید
حاجی ناصری
استادیار علوم سیاسی دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
s.hajinaseri@ut.ac.ir
صادق
ظفری
دانش آموخته دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
shatamkhani@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2020.254353.1007238
سالهای دهة 40 و 50 خورشیدی آغازگاه ظهور روشنفکرانی بود که در مقالة حاضر ذیل مفهوم ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی قرار میگیرند؛ روشنفکرانی که بیش از آنکه در پی مفاهیمی همچون نوسازی، مرزهای ملی و اندیشه ترقی باشند، در پی تخریب نهادهای مدرن ناشی از مشروطه برآمدند و در این چالش به ذوب مفاهیمی یادشده پرداختند. این روشنفکران (روشنفکران شبهمذهبی، روشنفکران چپ و روشنفکران دولتی) نهتنها پیوندی با اندیشة ترقی و مفاهیم مدرن نداشتند، بلکه طبق نظرگاه پژوهشی ما بهدنبال پرورش ایدههایی بودند که با تئوری ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی قابل تبیین است. از دیدگاه این نوشتار، روشنفکران و ایرانیان دچار شده به ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی در حوادث آخرین سالهای دهة 50 که اوج ظهور این ذهنیت و تسلطش بر سراسر زیست ایرانیان بود، با پذیرش سه گام این ذهنیت (نفی شناخت، ارزشهای مجازی و دولت مقدسِ خداگونه) پذیرای شرایط امروزی سرزمین خویش شدند. در نتیجه مفهوم ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی و شاخصههای آن (برگرفته از مباحث ارنست کاسیرر، لوی برول و جولیان جینز) مفهوم محوری پژوهش حاضر است و ذهنیت بخشی از روشنفکران یادشده به سنگ محک آن آزموده خواهد شد تا بتوان به تبیین نگاه این روشنفکران دربارة حوادث سالهای دهة 40 و 50 پرداخت.
ارزشهای مجازی,ارنست کاسیرر,جولیان جینز,دولت مقدسِ خداگونة ذهنیت عرفانی/ دوجایگاهی,لوی برول,نفی شناخت
https://jpq.ut.ac.ir/article_77516.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77516_5ca3dd86c3706323b2700ddc1a1b91ec.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
تحلیل هجویۀ سیاسی شاعران اندلس
519
534
FA
حسین
حدیدی
استادیار زبان و ادبیات عرب دانشگاه پیام نور
hadidi660@gmail.com
10.22059/jpq.2020.265620.1007309
هجو یکی از گونههای پویای ادبی است که در شعر برخی از شاعران عصر اندلس فراوان دیده شده است. پس از ظهور اسلام شعر هجو از حوزۀ فردی و قبیلگی خارج و در عرصۀ دین و سیاست داخل شد.گاه شاعران اندلس در هجویههای خود از ابزار طنز برای بیان اغراض و اهداف خود استفاده کردهاند و بدینوسیله در مقام منتقد اجتماعی و سیاسی در برابر قدرتهای سیاسی ایستادهاند. آنچه در این مقاله مورد پژوهش قرار گرفته، آشکار کردن مضامین سیاسی در هجویههای شاعران اندلس است، بدینمعنا که آنها در هجوهایشان از چه مضامین سیاسی بهره بردهاند. از جملۀ این مضامین، میتوان به ریاکار، گرگصفت، ناپاک، فاسد، رشوهگیر، ستمکار و ظالم، بدرفتار و بیاصالت بودن اشاره کرد، که این مضامین را به امیران، فرماندهان جنگی، قاضیان و فقیهان نسبت دادهاند. این شاعران در بسیاری از این مضامین با صراحت بیان و بدون ترس و جانبداری به مخالفت و انتقاد از این طبقات سیاسی پرداختهاند. کاربرد برخی صور بلاغی مانند تشبیه و استعاره و همچنین برخی محسنات لفظی در هجویههای سیاسی سبب زیبایی هجویهها و جلب مخاطبان شده است.
شاعران اندلس,شعر,صور بلاغی,هجو- مضامین سیاسی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77517.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77517_88210efcc319ec22a4af53ca43f852f3.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
ماهیت اندیشه سیاسی سدههای میانه، با تأکید بر فلسفه مسیحیت
535
553
FA
احمد
خالقی
دانشیار علوم سیاسی دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
aalem@ut.ac.ir
سعید
ماخانی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
saeidmakhani@yahoo.com
10.22059/jpq.2020.274013.1007377
ماهیت اندیشة سیاسی سدههای میانه، همواره، موضوعی مورد بحث نزد پژوهشگران این حوزه بوده است. تبیین این مسئله میتواند امکان فهم دقیقتری از تحولات فکری در سپهر سیاست در سدههای میانه را بهدنبال داشته باشد. از منظر نوشتة حاضر، سیاست در سدههای میانه را باید در نسبتی که با مفاهیم سیاسی در کتاب مقدس داشته است، فهم کرد. مدعای ما این است که کتاب مقدس گنجینهای مهم است که هنگام ترجمة متون سیاسی در دوران میانه توجه مترجمان و اندیشمندان سیاسی را به خود جلب کرد، و هنگام معادلگزینی با انتخاب این واژهها اندیشة سیاسی را در مسیر تعالیم جامع مسیحیت قرار داد. ازاینرو، اندیشة سیاسی کاملاً تحت تأثیر فلسفة دینی مسیحیت معنا مییافت، و در نسبتی خاص با نظام کلی اندیشة مسیحی قرار گرفت.
اندیشة سیاسی سدههای میانه,چشمانداز کلگرایانه,فلسفة مسیحی,کتاب مقدس
https://jpq.ut.ac.ir/article_77518.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77518_c227fc02ec45178c45b45d38e8e21bb4.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
فوکو؛ کنش پارهسیاییِ انقلابِ شیعی و یونان باستان
555
572
FA
عارف
دانیالی
استادیار دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه گنبدکاووس
aref_danyali@yahoo.com
10.22059/jpq.2020.282298.1007438
<em>پژوهشهای بسیاری دربارۀ رویکرد فوکو به انقلاب اسلامی ایران انجام گرفته، اما هیچکدام به رابطۀ آن با فلسفۀ یونان باستان اشاره نکرده است. هدف این مطالعۀ تطبیقی نشان دادن این نکته است که بدون فهم فلسفۀ یونان و نقد مسیحیت، علت حمایت فوکو از انقلاب روشن نخواهد بود. ازاینرو پرسش مقالۀ حاضر این است که از دید فوکو، چه رابطهای میان انقلاب شیعی ایران و فلسفۀ یونان باستان وجود دارد؟ آیا چنین قرینهسازیهایی موجه است؟ از دید فوکو، پارهسیا عنصر بنیادین مشترک میان فلسفه یونان و تشیع است. سه مفهوم «شهید»،« آفرینش سوژه» و «مرجعیت» از ویژگیهای پارهسیایی شیعی است. از دید او، غایت پارهسیا و تشیع، تبدیل افراد به سوژههای خودآیین است. او دریافتی متفاوت از مفهوم سیاسیِ «انقلاب» پیشنهاد میکند، همانگونهکه تشیع را همچون معنویت سیاسی فهم میکند. هدف این مقاله، کشف خاستگاه فلسفیِ رویکرد فوکو به انقلاب است.</em>
پارهسیا,شهید,فلسفۀ یونان باستان,مرجعیت,معنویت سیاسی,مسیحیت
https://jpq.ut.ac.ir/article_77519.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77519_956461a7d0f3ef4313649d23e0169f97.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
بررسی نسبت نئولیبرالیسم و نسل دوم حقوق بشر
573
587
FA
سمانه
رحمتی فر
استادیار واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران
s.rahmatifar@gmail.com
سیدحسین
میرجعفری
دانشجوی دکتری حقوق بین الملل، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی همدان، ایران
s.m116@yahoo.com
10.22059/jpq.2020.237777.1007097
<em>نئولیبرالیسم از جمله اندیشههایی است که بر مفاهیمی چون بازار، حذف مقررات و حذف مفهوم نفع عمومی یا اجتماع و جایگزینی آن با «مسئولیت فردی» میپردازد. نئولیبرالیسم را میتوان ایدئولوژی درنظر گرفت که معتقد است تجارت و سرمایهگذاری آزاد یگانه منبع توسعه و شکوفایی اقتصادی است. این اندیشه بر این پایه استوار است که مکانیسم بازار باید ادارهکنندة سرنوشت بشر باشد. تلاقی نئولیبرالیسم و نسل دوم حقوق بشر براساس دستهبندیهای کارل واساک که انتزاعی و آکادمیک است، در اقتصاد و بازار است. قواعد طبقهبندیشده در این نسل از جمله حقوقیاند که از نظر قانونگذاری و کدگذاری، همزمان با قواعد نسل اول پدید آمدند، اما شناسایی آن به لحاظ فلسفی و نظری پس از حقوق مدنی و سیاسی است. این قواعد و مفاهیم از آن روی حائز اهمیت است که با پیدایش دورۀ نئولیبرالیسم همزمان بوده و با توجه به خواست نظام بینالملل مبنی بر تحقق عدالت که اقتصاد و بهتبع آن کاهش فقر و غلبه بر کمبودها و محرومیتهای بشر است، بخشی از آن است.</em>
سیاست,لیبرالیسم,منشور حقوق بینالملل,نئولیبرالیسم,نسل دوم حقوق بشر
https://jpq.ut.ac.ir/article_77520.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77520_34adaf69d45af55c5397c8f159aac36a.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
بازشناسی جایگاه روسیه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
589
610
FA
فرشاد
رومی
0000-0002-5849-2373
استادیار روابط بین الملل دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز
farshadroomi@gmail.com
10.22059/jpq.2020.264709.1007300
<em>با وقوع انقلاب اسلامی شاهد تحول گفتمانی در سیاست خارجی ایران بودیم. پیامد این تحول، دگرگونی در نقش و جایگاه بازیگران نظام بینالملل در سیاست خارجی ایران بود. یکی از دولتهایی که از دهۀ دوم انقلاب بهتدریج جایگاه نوینی در سیاست خارجی ایران بهدست آورد و بهعنوان یک کنشگر مهم نظام بینالملل به بازیگری ماهر در روابط خارجی ایران تبدیل شد، فدراسیون روسیه است. این کشور علاوهبر پیوندهای سنتی ناشی از همجواری، روابط سیاسی و اقتصادی دیرپایی با ایران داشته است. در این زمینه هدف این مقاله «فهمِ تاریخی جایگاه روسیه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» است. پرسش مقاله از این قرار است که «کدام پندارها و مؤلفهها به جایگاه روسیه در سیاست خارجی ایران تعیّن بخشیده و آیا این جایگاه در سیاست خارجی ج.ا. ایران دستخوش تغییر و تحول شده است؟». فرضیۀ مقاله اینگونه تدوین یافته که «ساختار نظام بینالملل و ساخت درونی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و ادراک تصمیمگیرندگان آن از ماهیت نظام سیاسی ایران موجب قوامبخشی جایگاه روسیه در استراتژی سیاست خارجی ایران شده، بهگونهای که جایگاه و اهمیت آن کشور در جهتگیری سیاست خارجی دولتهای مختلف در ج.ا. ایران یکسان بوده است. اگرچه به تناسب محذورات بینالمللی روسیه و تحول در سیاست خارجی آن، گاهی روابط دو کشور دچار نوسان میشود». روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری واقعگرایی نوکلاسیک است. </em>
ایران,انقلاب اسلامی,روسیه,سیاست خارجی,واقعگرایی نئوکلاسیک
https://jpq.ut.ac.ir/article_77521.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77521_e3c24b6ef5a24a54a876fe6d3ec5eca2.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
واقعگرایی نوکلاسیک چارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی عربستان در قبال بیداری اسلامی
611
627
FA
عبدالمجید
سیفی
استادیار علوم سیاسی، دانشگاه آیتاللهالعظمی بروجردی (ره)، ایران
seifi2002@gmail.com
10.22059/jpq.2020.249177.1007202
<em>خیزشهایی که از اواخر سال ۲۰۱۰ بسیاری از کشورهای خاورمیانۀ عربی و شمال آفریقا را درنوردید، تأثیر بسزایی بر جهتگیری سیاست خارجی دولتهای این منطقه داشته است. سیاست خارجی عربستان سعودی بهعنوان کنشگری مهم در منطقه نیز از این تأثیرپذیری مستثنا نبوده است. جهتگیری سیاست خارجی عربستان در قبال این خیزشها از یک سو حمایت از سرنگونی دولتهای لیبی و سوریه و از سوی دیگر مداخله مستقیم نظامی در بحرین و یمن برای حفظ دولتهای این کشورها بوده است. این رویکرد در سیاست خارجی عربستان سبب طرح این پرسش شده که چگونه سیاست خارجی متناقض عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی توجیهپذیر است؟ برای پاسخ به این پرسش از نظریۀ واقعگرایی نوکلاسیک استفاده شده است و براساس آن برای ارزیابی تناقضات موجود در تحلیل سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی باید تهدیدها و توانمندیهای این کشور، عوامل داخلی و خارجی در این مقطع زمانی به شکل همزمان مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و منابع آن به شکل کتابخانهای و اینترنتی جمعآوری شده است.</em>
ایران,بیداری اسلامی,تهدیدات,توانمندیها,عربستان سعودی,قطر
https://jpq.ut.ac.ir/article_77522.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77522_660da61386eba3d7239bd82c93caa10b.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
رابطه نظام اداری و توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران (با بهرهگیری از الگوی نظری جاگورایب)
629
649
FA
محمد
عابدی اردکانی
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه یزد
maa1374@gmail.com
لقمان
سلطانی
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه یزد
l.s21221136@gmail.com
10.22059/jpq.2020.247064.1007185
<em>بدیهی است که هر جامعهای برای دوام و پایداری، انتظام و پیشرفت، رفاه و امنیت خود به حکومت احتیاج دارد و حکومت نیز به سازمانها و نظام اداری کارامد برای تحقق اهداف و رسالتش نیازمند است. ازاینرو، در صورت سالم بودن، کارایی و چابکی، نظام اداری میتواند بازو و ابزار اجرایی مؤثر و موفقیتآمیزی برای تحقق اهداف و سیاستهای دولت باشد و نقش مهم و اساسی در توسعه و پیشرفت، تأمین رضایت شهروندان و حمایت آنها از نظام سیاسی ایفا کند. این تحقیق رابطة نظام اداری و توسعة سیاسی در جمهوری اسلامی ایران را بدون تأکید بر دورة خاصی، با بهرهگیری از الگوی نظری جاگورایب، بررسی میکند. بنابراین سؤال اصلی آن عبارت است از: «چه رابطهای بین نظام اداری و توسعة سیاسی در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟». فرضیة آن نیز چنین تدوین شده است: «نظام اداری کارامد در جمهوری اسلامی ایران میتواند با تأثیرگذاری بر ثبات، برابری و مشارکت سیاسی موجبات رشد و تحکیم توسعة سیاسی</em><em>را فراهم آورد». با این ملاحظات، این پژوهش از نوع توصیفی </em><em>–</em><em> تحلیلی و روش جمعآوری دادهها نیز کتابخانهای است. یافتههای تحقیق نشان داد که رفع آسیبها و تحول در نظام اداری کشور موجب افزایش ظرفیت نظام سیاسی برای پاسخگویی، برابری، ثبات و مشارکت سیاسی و متقابلاً گسترش نهادهای سیاسی و تقویت توان پاسخگویی نظام سیاسی و برابری و ثبات و مشارکت سیاسی در آن موجب سلامت و چابکی و کارامدی نظام اداری خواهد شد. </em>
توسعه سیاسی,جمهوری اسلامی ایران,نظام اداری,نظام سیاسی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77523.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77523_75ed4372a9e43e6a40e39bf258f58f42.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
حقوق سیاسی شهروندی در دولت نهم و دهم (احمدینژاد)
651
668
FA
فریبا
ترجمان
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور ایلام
k_kabok@yahoo.com
مسعود
غفاری
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
ghaffari@modares.ac.ir
10.22059/jpq.2020.238315.1007102
<em>پژوهش حاضر تلاش دارد تا با تأکید بر مدرنیتۀ سیاسی، عملکرد و سیاستگذاریهای دولت نهم و دهم در حوزۀ حقوق سیاسی شهروندی را در این دورۀ زمانی بررسی کند. مدرنیتۀ سیاسی بر تفکیک و تمایز حوزۀ عمومی و خصوصی، دولت و جامعه و فرد و شهروند تأکید دارد. به رسمیت شناخته شدن این تمایز و تفکیکات به تحدید قدرت دولت، گسترش جامعۀ مدنی و آزادیهای سیاسی، حاکمیت قانون و ... منجر میشود، که زمینهساز توسعۀ حقوق سیاسی شهروندی است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی صرفاً به بررسی حقوق سیاسی شهروندی که از مؤلفههای مدرنیتۀ سیاسی محسوب میشود، میپردازد. از آنجا که در دولت نهم و دهم شاهد بههم ریختن تمایزات و تفکیکات مورد تأکید مدرنیتۀ سیاسی هستیم، با نوعی اقتدارگرایی، گسترش دخالت دولت، محدود شدن و تضعیف هرچه بیشتر حقوق سیاسی شهروندی مواجهیم. سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه سیاستگذاریهای حقوق سیاسی شهروندی دولت نهم و دهم در حوزة مدرنیتۀ سیاسی چگونه قابل تبیین است؟ فرض ما این است که سیاستگذاریهای دولت نهم و دهم در جهت تضعیف حقوق سیاسی شهروندی و گسترش جامعه تودهوار قرار دارد.</em>
جامعۀ تودهوار,حقوق سیاسی شهروندی,دولت نهم و دهم,مدرنیتۀ سیاسی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77524.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77524_e7de8d5d3d2ef78c30eb98026a8962ed.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
ورزش و سیاست در ایران؛ روایتی از قوم گرایی نژادگرا در بستر ورزش
669
683
FA
حبیب الله
فاضلی
استادیار علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
habibfazely60@gmail.com
رضا
اسداللهی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه مازندران
rezaasadolahi@ymail.com
10.22059/jpq.2020.243361.1007147
<em>ورزش مدرن همواره بهعنوان ابزاری فرهنگی مورد بهرهبرداری سیاسی قرار گرفته است. از </em><em>مهمترین کارویژههای سیاسی</em><em>-</em><em> فرهنگی ورزش، جهتدهی به</em><em>افکار عمومی، نشر چهرهای کارامد از حاکمیت و در نهایت ملتسازی است. اما ورزش، صرفاً در خدمت دولتهای ملی نیست، بلکه این ظرفیت را داراست تا ابزاری در دست اقلیتها و گروههای قومی در هر سیستم سیاسی نیز باشد که از آن در جهت بیان آرمانهای جداییطلبانه و تقویت همگرایی قومی بهره ببرند. برخی جریانهای قومگرا بهویژه محافل پانترکیست</em><em> در داخل ایران نیز توانستهاند از این ابزار بهرهبرداری کنند</em><em>. این جریان در دهۀ اخیر و بهویژه از سال 1388 به این سو، با صعود تیم تراکتورسازی تبریز به رقابتهای جام خلیجفارس، رشتۀ پرطرفدار فوتبال و تجمع هواداران این تیم را محملی برای بسیج سیاسی و پیشبرد اهداف خود قرار داده است. پژوهش حاضر در پی رفتارشناسی و بررسی ادبیات جریان مذکور برای عمومیسازی گفتمان قومگرایی خواهد بود.</em>
پانترکیسم,تجزیهطلبی,تراکتورسازی تبریز,فوتبال,ورزش
https://jpq.ut.ac.ir/article_77525.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77525_3477e3dbb9fe7aae7e735ebef67e0ebc.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
چرخۀ قدرت در سیستم بین المللی پیچیده و آشوبی و راهبردهای نقش یابی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران
685
704
FA
فرهاد
قاسمی
0000000192374197
دانشیار روابط بینالملل دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
faghasemi@ut.ac.ir
عبدالحمید
صلح جو
دکتری روابط بینالملل دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
solhjoo@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2020.266575.1007316
<em>چرخۀ قدرت و فشارهای سیستمی ناشی از آن، در درون سیستم بینالملل آنارشیک، نقشیابی را در کانون طراحی راهبرد کلان کشورها قرار میدهد. تحول سیستم بینالملل از ساده به سیستمی پیچیده و آشوبی، چرخة قدرت و راهبردهای نقشیابی در آن را با ویژگیهای نوینی از جمله تعریف در</em><em> گسترۀ شبکه</em><em></em><em>ای</em><em> و بر مبنای قدرت هوشمند شبکه</em><em></em><em>ای همراه ساخته است. مقالة حاضر با توجه به ناکارامدی ادبیات موجود در روابط بینالملل در تبیین چرخة قدرت و راهبردهای نقشیابی در سیستمهای یادشده، سعی در ارائة مدل نظری نوین دارد. در این زمینه، </em><em>شبکه به</em><em></em><em>عنوان سازۀ سیستم بین</em><em></em><em>الملل و چارچوب اساسی نقش</em><em></em><em>یابی، پویایی و تنوع چرخۀ قدرت در سیستم شبکه</em><em></em><em>ای و کارکرد شبکه در لبۀ آشوب؛ پویایی نقش</em><em></em><em>یابی؛ و فشارهای سیستمی </em><em>–</em><em> شبکه</em><em></em><em>ای و نقش</em><em></em><em>یابی از طریق شبکهسازی؛ در کانون تحلیلی مقالة حاضر قرار دارد. از سوی دیگ،ر ایران بهعنوان قدرت منطقه</em><em></em><em>ای در حال رشد، با موضوع نقشیابی در وضعیت فشارهای سیستمی روبهروست که در ادبیات موجود، به آن توجه جدی نشده است. مقالة حاضر با بهرهگیری از مدل نوین نظری که تدارک دیده است، چرخة قدرت و راهبردهای نقشیابی ایران را بررسی میکند. شبکهسازی، دیپلماسی شبکهای و بازدارندگی شبکه</em><em></em><em>ای، سه مدل نوآورانة مقاله در مورد نقشیابی ایران در وضعیت سیستم بینالمللی پیچیده و چرخة قدرت در آن است.</em>
ایران,چرخة قدرت,سیستم بینالمللی پیچیده-آشوبی,نقشیابی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77526.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77526_93fb13f8ea66b8cfb63d5d5f5a629d74.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
تعارض جهانبینی و عمل در حکمرانی آرمانی ژانوس در شاهنامه
705
724
FA
مرتضی
منشادی
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
manshadi@um.ac.ir
10.22059/jpq.2020.269060.1007335
<em>شاهنامۀ فردوسی روایتی صادقانه از سیاست در ایران باستان و جهانبینی حاکم بر آن بهشمارمیآید. اگرچه نمیتوان شاهنامه را منحصراً متنی سیاسی دانست، روایتهای آن بازگوکنندۀ بخشهایی از زندگی سیاسی و سیاستورزی ایرانیان است، بر این اساس میتوان برخی از ویژگیهای سیاستورزی ایرانیان را در شاهنامه بازیابی کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل تعارض میان جهانبینی و عمل سیاسی و به تعبیری آشکارسازی ویژگی بنیادین ژانوسی بودن سیاست عملی حتی در حکومتهای آرمانی در شاهنامهاست. در این پژوهش مفروض اصلی</em><em> </em><em>این است که جهانبینی دوگانهانگار تأثیری بر عمل سیاسی ندارد. بنابراین پرسش مقاله این است که در شاهنامۀ فردوسی تعارض میان جهانبینی و عمل شاهان آرمانی و دوچهرگی سیاست چگونه مطرح شده است؟ فرضیۀ ما این است که چهرۀ ژانوسی سیاست در شاهنامه با برداشتی روانشناسانه، به شخصیت حکمران نسبت داده میشود که نوعی بلاتکلیفی در قضاوت نهایی در خصوص پایبندی حکمران آرمانی به جهانبینی بهوجود آورده است. برای آزمون این فرضیه، از روش تفسیری استفاده شده است. </em>
جهانبینی,حاکم آرمانی,دوگانهانگاری,ژانوس شاهنامه
https://jpq.ut.ac.ir/article_77527.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77527_048e9eb53c93caeb96d9256868eadd96.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
50
2
2020
06
21
بحران مالی حوزه یورو و روند همگرایی اروپایی
725
745
FA
رکسانا
نیکنامی
0000-0003-4694-4835
استادیار مطالعات منطقهای دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
niknami.roxana@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2020.269515.1007337
<em>کامیابترین الگوی همگرایی منطقهای</em><em>را می</em><em></em><em>توان در اتحادیة اروپا مشاهده کرد؛ بهطوریکه با گذشت سالیان دراز هنوز هم الگوی همگرایی منطقهای موفقی نظیر آن پیدا نشده است. سال 2011 نقطة آغاز تشکیکها در این پیکر یکپارچه بود. دیدگاههای متعارضی نسبت به نهاد و فرجام همگرایی اروپایی پیش کشیده شد. بیشک بحران حوزة یورو، همگرایی اروپایی را به چالش کشید. بعد از بحران، اروپای واحد به دو نیمة نابرابر تقسیم شد. کشورهای متنعم شمالی و کشورهای در حال ورشکستگی جنوب. شکلگیری این دوگانگی این سؤال را ایجاد میکند که بحران مالی چه تأثیری بر روند همگرایی اروپا برجای گذاشته است؟ در پاسخ میتوان گفت بحران در خردهنظامهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اتحادیه تأثیرگذار بوده و از طریق آنان بر روند همگرایی اثر سوء داشته است. این مقاله برای آزمون فرضیة خود از نظریة سیستمی بهره برده است. بر این مبنا زایش اندیشههای فدرالی ژان مونه و هوادارانش، در توسعة تاریخی همگرایی همان اندازه ارزش دارد که محذورات و فشارهای محیطی؛ فشارهایی که خود برونداد واقعیتهای ژئوپلیتیکی و ملاحظات اقتصادی هستند. برای جمعآوری دادهها از اسناد و مدارک موجود در نهادهای اروپایی و کتابها و مقالات تخصصی این حوزه استفاده شده است.</em>
اتحادیة اروپا,بحران بدهی,بحران حوزة یورو,شکاف,همگرایی
https://jpq.ut.ac.ir/article_77528.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_77528_e439cc3fe34f12b7cdf9199276e2ae8b.pdf