دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
پساآنارشیسم و نظریۀ سیاسی
279
291
FA
علی
اردستانی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه سمنان
ardestani2009@yahoo.com
امیر محمد
ایزدی
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین
a.izadi87@yahoo.com
10.22059/jpq.2017.61756
<em>نظریۀ آنارشیسم با تشویق کنشهای مستقیم و غیرحکومتی میکوشد به مردم آزاد کمک کند تا از سلطۀ سیاسی و استثمار اقتصادی رهایی یابند. طرفداران این نظریه، خواهان شکل</em><em></em><em>گیری داوطلبانۀ روابط انسانیاند که از نیازهای مردم نشأت گرفته باشد. اینان به نهاد دولت و قدرت دولتی بدبیناند و هر گونه مؤسسة مبتنی بر زور و اجبار را عامل تباهی زندگی اخلاقی و اجتماعی انسان قلمداد میکنند. با این حال، بهنظر میرسد این بدبینی با توجه به تحول جایگاه دولت در عصر جهانی شدن، شکل تازهای به خود گرفته است. سؤال اصلی مقالۀ حاضر این است که نظریۀ آنارشیسم با توجه به مقتضیات عصر جهانی شدن چه تحولی را پشت سر گذاشته و این تحول چه تأثیری بر نظریۀ سیاسی نهاده است؟ فرضیۀ ما این است که در پرتو پدیدۀ جهانی شدن که مصادف با گذار جهان بهسمت یک سیستم پسامدرن است، آنارشیسم در بنیادهای معرفتشناختی مدرنیستی خود تجدیدنظر کرده و در شکل جدید پساآنارشیسم با رد تقلیلگرایی و ذاتگرایی و بازتعریف قدرت، مخالفت خود را به اشکال جدید سلطه و اقتدار تعمیم داده است.</em>
آنارشیسم,پساآنارشیسم,پسامدرنیسم,جهانی شدن,دولت
https://jpq.ut.ac.ir/article_61756.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61756_776e26e2605206696e7201b1d3da9bdc.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
تعامل یا تقابل چین با آمریکا در خلیج فارس؟
293
313
FA
سید داوود
آقایی
استاد گروه مطالعات منطقهای دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
davood_ aghaee 2003@yahoo.com
علیرضا
اکبریان
دانشآموختۀ کارشناسیارشد رشتۀ مطالعات منطقهای دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
alirakbary@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61757
این مقاله بر آن است تا نوع روابط چین با آمریکا و روابط این دو در خلیجفارس را بررسی کند. سیاست خارجی چین از زمان دنگ شیائوپینگ با دیدی واقعبینانه بهدنبال بهبود و توسعۀ روابط خود با آمریکا قرار گرفت. در این زمینه در منطقۀ خلیجفارس تعامل این دو کشور به طرف همکاری و دوری از درگیری سوق پیدا میکند و چین در جریان بحرانهایی که در دهههای اخیر در این منطقه صورت گرفته، یک رویۀ عملگرایانه و واقعگرایانه اتخاذ کرده و با دوری از هر سیاست و مشی رادیکال و عجولانه در جهت منافع ملی خود گام برداشته و بدین وسیله سعی کرده است با فاصله گرفتن از سیاستهای ایدئولوژیگرایانه، در جهت اعتمادسازی و چالشزدایی با آمریکا گام بردارد و از تقابل بپرهیزد و در جهت تأمین بیشتر منافع خود با سایر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای همکاری کند. البته تعامل چین با آمریکا با حفظ منزلت و حیثیت چین در مقابل یکجانبهگرایی و قدرتطلبی آمریکا صورت گرفته است که ویژگی خاص سیاست خارجی چین در گذر از بحرانهای فیمابین روابط خود با آمریکا در منطقۀ خلیجفارس بوده است.
آمریکا,تقابل,خلیجفارس,سیاست خارجی چین,همکاری
https://jpq.ut.ac.ir/article_61757.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61757_0543752478724b72c7a5863e025e4703.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
میکرومقاومت در سینمای اعتراضی پیش از انقلاب؛ بررسی موردی قیصر و گوزنها
315
332
FA
محمد رضا
تاجیک
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
dr_mohammadrezatajik@yahoo.com
میثم
قهرمان
دانشجوی دکتری گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
meisam.ghahreman@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61758
در این نوشتار برآنیم به چرایی موج اعتراضات برخاسته از دو فیلم قیصر و گوزنها در برابر گفتمان پهلوی براساس آموزههای فوکو پاسخی معتبر ارائه دهیم. نگارندگان معتقدند بررسی اضمحلال گفتمان پهلوی براساس رویکرد نظری میکروفیزیک قدرت درون سینمای قبل انقلاب، موضوعی است دارای اهمیت فراوان که تاکنون از موضوعات علمیِ بررسی چرایی به حاشیه رفتن گفتمان پهلوی کنار مانده است. بدین ترتیب، فرضیهای که تنظیم شده است بدین شرح است که، سینما با تجمیع خلاقیتهای سایر هنرها درون خود، بستر مناسبی برای میکروفیزیکهای قدرت، روابط نیروها و دانشها فراهم میآورد تا در این فضا به انتشار گزارههای گفتمانی و کردارهای غیرگفتمانی خویش به شکل تأثیرگذارتری بپردازند. این انتشار، از رهگذر میکروسیاست و میکرومقاومت میتواند سوژهها را در جهت تابع شدن سوق دهد؛ چنانکه قیصر و گوزنها توانستند مظهر میکرومقاومت علیه نظم ترسیمشدۀ گفتمان پهلوی در سینمای قبل از انقلاب شوند و بدین ترتیب، با اقناعکنندگی فراوان، روحیۀ مخالفتجویی را در جامعه پراکنده کنند و اعتراضات خشونتآمیز و غیرخشونتآمیز علیه نظم حکومتی را سبب شوند.
سینما,قیصر,گوزنها,میکرومقاومت
https://jpq.ut.ac.ir/article_61758.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61758_82680b3b354061b0ab2042f1784feed8.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
خوانش انتقادی نظریۀ عدالت مایکل والزر در پرتو تفسیر متن-زمینه محور
333
349
FA
محمدعلی
توانا
استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی، پردیس علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه یزد
tavana.mohammad@yahoo.com
سید عبدالله
هاشمی اصل
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه یزد
ahashemiasl69@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61759
عدالت بهعنوان یکی از نیازهای جامعۀ بشری، در عرصۀ فلسفۀ سیاسی همیشه مورد مداقه بوده است؛ در اواخر قرن بیستم مایکل والزر در مقابل کتاب <em>نظریه</em><em></em><em>های عدالت</em> جان رالز، کتاب <em>قلمروهای عدالت</em> را به نگارش درآورد. وی با رویکرد زمینهمحورانۀ خود، تفسیری نسبیگرا و کثرتگرا از عدالت توزیعی بهدست میدهد که نحوۀ توزیع مواهب اجتماعی در آن براساس فهم مشترک اعضای جوامع سامان مییابد. والزر عدالت توزیعی خود را بر پایۀ دو اصل 1. برابری ساده و 2. برابری پیچیده صورتبندی میکند؛ چه اینکه از منظر والزر هنجارهای اخلاقی (فربه و نحیف) شالودۀ اصول عدالت وی را پیریزی میکنند. مقالۀ حاضر میکوشد تا ضمن بهره از سنت فکری جامعهگرایانه بهعنوان چارچوب نظری، به خوانش انتقادی نظریۀ عدالت والزر، بپردازد. جامعهگرایی سنتی فکری است که با چاشنی انتقاد از اصول لیبرالیسم به بازسازی آن میاندیشد. بهنظر میرسد مهمترین نقطۀ قوت نظریۀ عدالت والزر رد جهانشمولگرایی حاکم بر نظریۀ عدالت لیبرالی و مهمترین ضعف آن نیز تکیه بر هنجارهای اخلاقی فربهای است که نمیتواند تعارضات اخلاقی میان جوامع را حل کند. این مهم زمینۀ نسبیگرایی رادیکال در تعریف عدالت را در پی دارد.<strong><em> </em></strong>
برابری پیچیده,برابری ساده,خوانش انتقادی,عدالت,والزر,هنجارهای اخلاقی فربه و نحیف
https://jpq.ut.ac.ir/article_61759.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61759_522edb330b1fec73461963830c5ec8c3.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
سرشت انسان و چرایی جنگ در مکتب امام خمینی (ره)
351
368
FA
علیرضا
خسروی
استادیار گروه روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
ali.khosravi@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2017.61760
مروری بر همۀ مکاتب امنیتی و نیز نظریات جریان اصلی در روابط بینالملل بهوضوح مؤید آن است که شالودۀ تمامی آنها بر درکی فلسفی از سرشت انسان بنا شده و سپس در مقام مفروض برای نظریات معطوف تجلی یافته است. در مکتب امام خمینی (ره) با تعریفی بدیل از سرشت انسان، علت اصلی جنگ در سطح انسانشناسی،کشش و میل سیریناپذیر هر یک از دو جنود خیر و شر در به انقیاد کشاندن و سلطه بر دیگری تبیین میشود که پیروزی جنود رحمانی بر جنود شیطانی، انسان را به امنیت حقیقی که کمال و سعادت است و تفوق جنود شر و شیطانی بر جنود خیر و رحمانی، انسان را به شقاوت که اوج ناامنی است، میرساند. در این مکتب، با وجود تأکید بر صلح عادلانه و نفی هر گونه میل به جنگ و سلطهگری، با فرض وجود تقابل و تعارضِ ذاتی میان حق و باطل، بر اصالت جهاد و آمادگی همیشگی برای آن تصریح میشود. علل و ضرورتهای جنگ از منظر امام خمینی (ره) و چگونگی رابطۀ میان جنگ و صلح در نگاه ایشان، مهمترین سؤالاتی است که در قالب فلسفۀ جنگ در مکتب امام خمینی (ره) با روش اسنادی و توصیف و تحلیل کیفی، واکاوی شده است.
جنگ و صلح,سرشت انسان,فلسفۀ جنگ,مکتب امام خمینی (ره)
https://jpq.ut.ac.ir/article_61760.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61760_e2ce54dee26e7731a11b36cc5422fd71.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
بررسی تطبیقی واکنش شورای امنیت سازمان ملل متحد به پدیدۀ تروریسم قبل و بعد از 11 سپتامبر 2001
369
391
FA
محمدجواد
رنجکش
استادیار گروه روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
ranjkesh@um.ac.ir
الهه
پورجواد
کارشناسارشد روابط بینالملل پردیس دانشگاه فردوسی مشهد
poorjavad@yahoo.com
10.22059/jpq.2017.61761
بهموجب منشور ملل متحد، نخستین هدف تکوین این سازمان، حفظ صلح و امنیت بینالمللی و اتخاذ اقدامات مؤثر برای جلوگیری و رفع تهدیدها علیه صلح و امنیت جهانی است و مسئولیت اولیۀ این امر (مادۀ 24) به شورای امنیت واگذار شده است. بنا به اهمیت هدف یادشده، مادۀ 25 منشور مقرر میدارد که تصمیمات شورای امنیت مورد موافقت اعضای ملل متحد است. یکی از مسائل حساس جامعۀ بینالمللی در عصر امروز، پدیدۀ تروریسم و آثار آن در تحولات روابط بینالملل است. از آنجا که گروههای تروریستی از طریق قاچاق اسلحه، پولشویی، استفاده از مقررات پناهندگی و بهکارگیری فناوری اطلاعات دامنۀ فعالیتهای خود را از سطح ملی به سطح بینالمللی انتقال دادهاند، مبارزه با آن نیز در احوال کنونی ابعاد جهانی یافته و در این بین نقش سازمان ملل و بهویژه شورای امنیت بهعنوان حافظ اولیه و اصلی صلح و امنیت بینالمللی از ویژگی ممتازهای برخوردار است. این مقاله میکوشد با مقایسۀ اقدامهای شورای امنیت در مبارزه با پدیدۀ تروریسم در دو دورۀ قبل و بعد از جنگ سرد، به تمایزات و تفاوتهای واکنش شورای امنیت پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر بهعنوان نقطۀ عطفی در فعالیتهای این رکن سازمان ملل اشاره کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد عملکرد شورای امنیت در مبارزه با تروریسم بعد از یازدهم سپتامبر در ابعاد <em>کمی، کیفی، پذیرش، ابزار و الزامآوری متفاوت با دوران قبل است.</em>
تروریسم,شورای امنیت,حادثۀ یازدهم سپتامبر,قطعنامههای شورای امنیت
https://jpq.ut.ac.ir/article_61761.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61761_84e0a15b5946f9de3bc7a32b69e835ea.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
واکاوی مفهوم سنت از دید متفکران ایرانی: بررسی اندیشههای داریوش شایگان و سیدحسین نصر
393
410
FA
سید مهدی
ساداتی نزاد
استادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
msadatinejad@ut.ac.ir
ناهید
قمریان نصراباد
کارشناسارشد گروه جامعهشناسی سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
nghamaryan@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61762
<em>در این نوشتار درصدد بررسی تطبیقی مفهوم سنت در اندیشۀ متفکران ایرانی با تکیه بر اندیشههای داریوش شایگان و سید حسین نصر براساس نظریۀ کنش بوردیو خواهیم بود. براساس این استدلال اندیشهها براساس عادتواره شکل میگیرد و تغییر و تحول در عادتواره، تحولات فکری را در پی دارد. براساس این نظریه سنت را بهمثابۀ یک عادتواره بهکار میبریم که برساخته و برسازنده است. ازاینرو تفاوت دیدگاههای این دو اندیشمند همعصر در مورد سنت و نیز تحولات فکری شایگان را بر این اساس توضیح خواهیم داد و درصدد پاسخ به این پرسش خواهیم بود که منطق شکلگیری مفهوم سنت در اندیشههای این دو متفکر و نیز شباهتها و تفاوتهای این مفهوم چگونه بوده است؟ بنابراین به تفکیک دیدگاههای آنان در دو حوزۀ سنت، مدرنیته و انسانشناسی خواهیم پرداخت.</em>
سنت,سید حسین نصر,داریوش شایگان,عادتواره,مدرنیته
https://jpq.ut.ac.ir/article_61762.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61762_e5688d09b6f4fe119521ba476efc812c.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
دیاسپورای کُرد و نقش منافع ژئوپلیتیک در تحول راهبرد ترکیه نسبت به کردهای عراق و سوریه (1395-1382)
411
430
FA
سید شمس الدین
صادقی
استادیار گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه رازی
sh.sadeghi1971@gmail.com
احمد
رحیمی
دانشآموختۀ کارشناسیارشد دانشگاه رازی
ahmadrahimi222@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61763
<em>مسئلۀ پراکندگی اقوام کُرد، مرکز ثقل سیاست خارجی خاورمیانهای ترکیه از دهۀ 1920 به بعد بوده و دولت ترکیه با برخورد چندگانه با مسئلۀ کردهای ترکیه، عراق و سوریه، راهبردهای متعددی را تجربه کرده است. تا پیش از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، سیاست دولت ترکیه در قبال کردهای داخل مرزهایش، مبتنی بر انکار و امحا بود و نسبت به کردهای عراق و سوریه، نگرشی امنیتی داشت. از این زمان، شاهد چرخشی در راهبرد و شیوۀ نگرش مقامات ترکیه به سمت پذیرش واقعیت کردهای داخلی از جمله حرکت بهسوی اعطای آزادی، حقوق اجتماعی و سیاسی هستیم. در مورد کردهای آن سوی مرزها، رفتار ترکیه دوگانه است. در خصوص کردستان عراق، دولت ترکیه در پی ایجاد روابط راهبردی با حکومت اقلیم کردستان بوده و در مقابل کردهای سوریه سیاستی امنیتی اتخاذ کرده است. شرایط سیاسی- اقتصادی داخلی و ملاحظات راهبردیِ این کشور در راستای ایجاد هژمونی منطقهای، مقامات ترکیه را بهطور چارهناپذیری در مسیر تحول راهبرد نسبت به مسئلۀ کرد قرار داده است.</em><em> با توجه به این مهم، پژوهش حاضر در پی آن است تا برای پرسش ذیل، پاسخ مناسبی بیابد: در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه، راهبرد ترکیه نسبت به کردهای شمال عراق و سوریه چه تحولی یافته است؟ برای پاسخ به پرسش یادشده، این پژوهش، فرضیۀ حاضر را به سنجش میگذارد: در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه،</em><em> بهدلیل مجموعهای از ملاحظات امنیتی و اقتصادی داخلی، دولت ترکیه راهبرد همکاری استراتژیک با اقلیم کردستان عراق را با هدف به حاشیه راندن جنبش کردهای سوریه و جذب کردهای ترکیه اتخاذ کرد. </em>
ترکیه,راهبرد,سوریه,عراق,کُرد
https://jpq.ut.ac.ir/article_61763.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61763_cccacd4955b62b783d9e687822f67d1c.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
چالشهای القاعده و ایالات متحدۀ آمریکا در شرق آفریقا
431
450
FA
امیربهرام
عرب احمدی
استادیار گروه مطالعات مرکز و جنوب آفریقا دانشکدۀ مطالعات جهان دانشگاه تهران
arabahmadi@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2017.61764
<em>منطقۀ شرق آفریقا از اوایل دهۀ 1990م به صحنۀ تقابل برخی سازمان</em><em></em><em>های تروریستی و ایالات متحده مبدل شد و این سازمانهای تروریستی طی دو دهۀ گذشته با سرلوحه قرار دادن تفکرات افراطی خود تلاش کردهاند با سوء استفاده از موقعیت راهبردی این منطقه، اهداف مورد نظر خود را محقق سازند. یکی از مهمترین سازمان</em><em></em><em>های مزبور القاعده است که از طریق مجموعهای از اقدامات تروریستی در کشورهای اوگاندا، کنیا و تانزانیا موجبات رعب و وحشت مردم و به خطر افتادن امنیت عمومی این کشورها (در مقاطعی خاص) را فراهم آورده است. فعالیت</em><em></em><em>های تروریستی القاعده در شرق آفریقا هرچند بیشتر متوجه منافع آمریکا و همپیمانان آن بوده است، سبب خدشه</em><em></em><em>دار شدن نسبی وجهۀ مسلمانان این کشورها و سوء استفادۀ کشورهای غربی از این وضعیت و تثبیت حضور خود در این منطقه شده است. در این مقاله نحوۀ ورود و استقرار نیروهای القاعده به کشورهای شرق آفریقا و اقدامات تروریستی آنها علیه منافع غربیها که آسیبهای جدی بر مردم و دولت این کشورها وارد آورده است، در قالب مسئلۀ اصلی و عوامل اصلی کنشگر بر فرایند شکلگیری شاخۀ القاعده در شرق آفریقا بهعنوان سؤال اصلی بررسی شدهاند. تلاش برای اثبات آنکه اقدامات تروریستی القاعده در شرق آفریقا طی دو دهۀ گذشته از مقبولیت عمومی در بین مسلمانان این کشورها برخوردار نبوده است، نیز فرضیۀ اصلی را تشکیل میدهد. دستمایه قرار گرفتن شکلگیری شاخۀ القاعده در منطقۀ شرق آفریقا پارادایم نوآوری این مقاله محسوب میشود. </em>
القاعده,آمریکا,تروریسم,شرق آفریقا
https://jpq.ut.ac.ir/article_61764.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61764_a2be6854a6498a689f8d377f3413fe6e.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
لیبرالیسم علیه اجتماعگرایی: نگاهی به انتقادهای لیبرالها به اجتماعگرایان
451
470
FA
سید مجتبی
عزیزی
استادیار گروه مطالعات سیاسی اسلام، دانشکدة علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)
seyedmojtabaazizi@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61765
<em>تضارب آرا و نقد و انتقاد میان دو مکتب رایج کنونی ـ لیبرالیسم و اجتماعگرایی ـ در عرصۀ اندیشۀ سیاسی معاصر جایگاهی جدی را به خود اختصاص داده است. لیبرالیسم در دورۀ معاصر بیشک یکی از ـ اگر نگوییم تنها ـ اندیشههای سیاسی غالب است و شاید بتوان مدعی شد که نگاه اجتماعگرایی در این دوران قویترین منتقد و نقدکنندۀ آرای لیبرالی است. درحالیکه اغلب این اجتماعگرایان هستند که به نقد آرای لیبرالها پرداختهاند، با وجود این لیبرالها نیز هم در دفاع از اندیشههای خود و هم در نقد متقابل آرا و تفکرات اجتماعگرایان به انتقاد از این مکتب پرداختهاند. مقالۀ حاضر در پی بیان نقدهایی است که مدافعان اندیشۀ لیبرالی بر آرا و مبانی فکری اجتماعگرایانی مانند مایکل سندل، اَلسدر مکینتایر، چارلز تیلور و مایکل والزر</em><em>و همفکران آنها وارد کردهاند. اگر بخواهیم بهاختصار این انتقادها را دستهبندی کنیم، میتوان گفت که این انتقادها در هشت محور زیر قابل دستهبندی و ارائه هستند: اجتماعگرایی در عمل منافی آزادی است؛ درک ناصحیح اجتماعگرایان از آزادی لیبرالی؛ سعادت اجتماعگرایانه بر دکترین جامع فلسفی استوار است؛ درک ناصحیح اجتماعگرایان از بیطرفی لیبرالی؛ درک ناصحیح اجتماعگرایان از فارغالبالی لیبرالی؛ اجتماعگرایان و مسئلۀ فضیلت و فضایل مدنی؛ اجتماعگرایان و بزرگنمایی اشکالات لیبرالیسم؛ امتناع عملی اجتماعگرایی.</em><br /> <br clear="all" /><br title="" /><br />
لیبرالیسم,لیبرالیستها,اجتماعگرایی,اجتماعگرایان,اجتماعگرایی مدنی
https://jpq.ut.ac.ir/article_61765.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61765_82ae49037a66feffff30df307c406cb9.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
بررسی عوامل مؤثر بر اجرای برنامۀ پنجم توسعه در ایران در حوزۀ فرهنگ و بهداشت با تأکید بر نقش اجراپژوهی در سیاستگذاری عمومی
471
487
FA
سمانه
کشوردوست
استادیار گروه تاریخ و انقلاب اسلامی دانشکدۀ معارف و اندیشۀ اسلامی دانشگاه تهران
s.keshvardoost@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61766
<em>اجراپژوهی یکی از مباحث عمدۀ سیاستگذاری عمومی است که در آن عوامل مؤثر بر اجرا بررسی می</em><em></em><em>شود. </em><em>در این زمینه </em><em>پژوهش حاضر بر آن است</em><em> تا براساس روش توصیفی</em><em>–</em><em> تحلیلی و بهرهگیری از پرسشنامه و تکنیک</em><em>TOPSIS </em><em> و روش تحلیل سلسلهمراتبی</em><em>(</em><em>AHP</em><em>)، </em><em>عوامل مؤثر بر اجرای برنامۀ پنجم را</em><em> بررسی کند. جامعۀ آماری پژوهش دربرگیرندۀ مدیران ارشد، میانی و کارشناسان مجری سیاست</em><em></em><em>های قانون برنامۀ پنجم توسعه در وزارتخانههای بهداشت، درمان و</em><em>آموزش پزشکی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تعداد 600 نفر است. حجم نمونه براساس جدول مورگان 234 نفر است و برای هر وزارتخانه 84 پرسشنامه در نظر گرفته شد</em><em>. همچنین برای سنجش پایایی پرسشنامهها از </em><em>آلفای کرونباخ با ضریب اطمینان 96 درصد</em><em>استفاده شد. </em><em>نتایج نشان داد عدم اعتقاد به برنامه و عدم تعهد به برنامه بهترتیب با امتیاز 80/0 و 78/0 و فرایند پیچیده و طولانیمدت تدوین برنامه و سیستم کند اداری با امتیاز 70/0 و 68/0 از مهمترین موانع اجرای برنامۀ پنجم توسعۀ ایران در سطوح مورد بررسی است. همچنین ضعف گردش اطلاعات و مدیریت دانش در سازمانها و ضعف نظارت و ارزشیابی بیرونی و درونی با امتیاز 23/0 درصد و فقدان ستادی قوی برای اجرای سیاستها و تعدد قوانین و تکثر سیاستها از کماهمیتترین موانع اجرای برنامۀ توسعه هستند. </em>
اجراپژوهی,اجرای سیاستهای سلامت و فرهنگ,سیاستگذاری عمومی,قانون برنامۀ پنجم توسعه
https://jpq.ut.ac.ir/article_61766.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61766_e00dfa7723f867c619dae639789afc98.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
الگوی رفتار نخبگان در دولت سید محمد خاتمی
489
507
FA
ابراهیم
متقی
استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
ebrahim.motaghi@gmail.com
داریوش
پیری
دانشجوی دکتری علوم سیاسی پردیس بین المللی ارس دانشگاه تهران
piridaryoush@yahoo.com
10.22059/jpq.2017.61767
نخبگان برای توسعۀ اقتصادی و سیاسی بهعنوان کارگزار نظام سیاسی انتخاب میشوند و باید قابلیت لازم برای عملگرایی و ارتقای قابلیت تولیدی را داشته باشند. برخی نظریهپردازان بر این اعتقادند که پس از دوران جمهوری دوم جهتگیری نخبگان و برنامهریزان سیاسی کشور معطوف به سیاست رشدمحور بوده است. سیاست رشدمحور چالشهایی را در ساختار سیاسی ایران بهوجود میآورد؛ چالشهایی که هانتینگتون آن را تناقض سیاست توسعه و توسعۀ نامتوازن خواند و آثار خود را در دولت خاتمی بروز داد. اگرچه بخش شایان توجهی از نخبگان فعال در دولت خاتمی کارگزاران رشدمحور دولت هاشمی هستند، ضرورتهای جدید اجتماعی، به اجرای برنامۀ توسعۀ سیاسی در قالب «تفکیک ساختاری»، «یکپارچگی» و «ظرفیتسازی» منجر شد. این مقاله بر این موضوع تأکید دارد که نخبگان سیاسی ایران در دوران خاتمی از الگوی عملگرایی تاکتیکی با رویکرد فابیانی بهره گرفتهاند.
اقتصاد رشدمحور,توسعۀ سیاسی,رویکرد فابیانی,عملگرایی,نخبهگرایی ساختاری,نهادگرایی
https://jpq.ut.ac.ir/article_61767.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61767_e7353d9131111f97103614826b62b5e2.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
مقایسۀ تأثیر رهبری در تحولات انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی پس از پیروزی
509
527
FA
مصطفی
ملکوتیان
استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
mmalakot@ut.ac.ir
سید مصطفی
تقوی مقدم
دانشجوی دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
smtm38@gmail.com
10.22059/jpq.2017.61768
<em>این نوشته در پی پاسخ به این پرسش است که رهبری در ثبات و بی</em><em></em><em>ثباتی و تحقق یا عدم تحقق اهداف انقلاب در مرحلۀ پس از پیروزی انقلابهای فرانسه و ایران چه نقشی داشت؟</em><em>فرضیۀ تحقیق این است که تفاوت الگوی رهبری در انقلاب فرانسه با انقلاب اسلامی موجب شد تا در مرحلۀ بعد از پیروزی، اولی پس از دو دهه بحران و بی</em><em></em><em>ثباتی، به ترمیدور بینجامد و دومی در مدت یک سال و اندی به استقرار ارکان نظام سیاسی بر مبنای اهداف اعلامشدۀ انقلاب و استمرار آن موفق شود. برای اثبات فرضیۀ بالا، ابتدا به اهمیت عامل رهبری در انقلابها اشاره می</em><em></em><em>شود. پس از آن بهترتیب، در مورد تحولات پس از پیروزی انقلابهای فرانسه و ایران بحث می</em><em></em><em>شود. سپس الگو و کارکرد رهبری در دو انقلاب یادشده تحلیل و سرانجام اثبات فرضیۀ مقاله استنتاج میشود.</em>
انقلاب,بحران,ثبات,رهبری
https://jpq.ut.ac.ir/article_61768.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61768_0d3cbab8e16b9d2337f0d363fa2c6e52.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
شکل، ساختار و تشکیلات حکومت اسلامی در رسائل دینی 1357-1342
529
546
FA
ابراهیم
موسی زاده
0000-0003-0650-2522
دانشیار گروه حقوق عمومی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
e.mousazadeh@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2017.61769
براساس اسناد تاریخی از جمله رسائل حکومت اسلامی، اندیشمندان و فقهای اسلامی در خصوص حکومت، حاکمیت، دولت، رابطۀ دولت با شهروندان، نظامات اقتصادی، سیاسی، اداری و مدیریتی حکومت، بهویژه ساختار و تشکیلات حکومت اسلامی نظریهپردازی کردهاند. تأکید صرف بر اجرای احکام اسلامی با محوریت عنوان حکومت اسلامی، یا بحث در مورد مشروطه، شورایی یا جمهوری بودن حکومت اسلامی، بخشی از این نظریهپردازیها را تشکیل میدهد. گذشته از آن با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی، صحبت در مورد نهادها و قوای حکومتی جدیتر و پررنگتر شده است. به این ترتیب باید گفت هرچند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال 1358 و توسط اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی تهیه و تصویب شد، مطالعات رسائل حکومت اسلامی گواه است که پسزمینههای فکری و بستر نظری قانون اساسی و قوای سهگانۀ مندرج در آن، از سابقهای دیرین برخوردار است. ازاینرو نظام جمهوری اسلامی و نهادهای برآمده از آن، بهعنوان گفتمانی اصیل، ریشه در سالهای قبل از پیروزی انقلاب داشته و برخلاف برخی ادعاها موضوعی ارتجالی و آنی نبوده است.
واژگان کلیدی: حکومت مشروطۀ اسلامی,حکومت شورایی اسلامی,حکومت جمهوری اسلامی
https://jpq.ut.ac.ir/article_61769.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61769_b272d61b1a3d6d85cfd036b7874f910c.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
47
2
2017
06
22
عاملیت فرد، حکمت، عدالت وعشق: نگاهی متفاوت به روابط بین الملل
547
550
FA
فرید
میرباقری
استاد روابط بینالملل، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی و حقوق دانشگاه نیکوزیا
mirbagheri.f@unic.ac.cy
10.22059/jpq.2017.61770
Systemic paradigms have monopolised our approach to International Relations. The agency of the individual has been greatly compromised in the process. Additionally the interchangeability of reason and rationality in IR literature together with the prioritisation of order over justice (through a fundamental misconception) have further disenfranchised people in global politics. This short article, whilst critiquing the above, aims to utilise the concept of love to remedy some of the shortcomings in contemporary IR.
"عاملیت فرد","حکمت","عدالت","عشق"
https://jpq.ut.ac.ir/article_61770.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_61770_3b626a6b219cce70aaa85082d5974f1e.pdf