دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
قدرت اقتصادی بریکس و بدیل برای اقتصاد لیبرال غرب
1
18
FA
علی اکبر
جعفری
0000-0002-7543-6365
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علومسیاسی دانشگاه مازندران
a.jafari@umz.ac.ir
مهرداد
فلاح
کارشناسارشد روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علومسیاسی دانشگاه مازندران
10.22059/jpq.2018.213384.1006878
پیدایش قدرتهای نوظهور از مشخصههای مهم چشمانداز نظام بینالملل معاصراست. این قدرتها که اغلب در قالب بریکس گروهبندی شدهاند، بازتاب تحولات دورانساز نظام بینالملل بوده و بر سرشت و سرنوشت آن اثر تعیینکنندهای بر جای نهادهاند. اشاره به قدرت اقتصادی گروه بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) توجهی است به اهمیت فزایندۀ قدرتهای نوظهور در دورانی که جایگزینی برای اقتصاد لیبرال غرب است. با این تفاسیر، در پاسخ به پرسش اساسی این پژوهش، اینکه چگونه اتحاد اقتصادی قدرتهای نوظهور بریکس تلاشی بهمنظور ایجاد بدیلی برای اقتصاد لیبرال غرب و ارتقای جایگاه آنها در نظام بینالملل محسوب میشود؟ و آیا این گروه تأثیر محوری بر معادلات سیاسی و اقتصادی نظام بینالملل بر جای خواهد گذاشت؟ مقالۀ حاضر با بهرهگیری از روش تبیینی قدرت اقتصادی بریکس را در ساختار نوین نظام بینالملل بهرغم چالشهای ملی، منطقهای و بینالمللی موجود مثبت ارزیابی میکند و بر این اعتقاد است که بریکس در چگونگی شکلدهی به نظم بینالمللی بهعنوان بدیل قدرت اقتصادی لیبرال غرب، نقشآفرینی میکند.
اقتصاد لیبرال غرب,بریکس,چالشهای ملی و منطقهای,ساختار نظام بینالملل,قدرت اقتصادی
https://jpq.ut.ac.ir/article_65172.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65172_c5a179f5ba4298382c6f9ed5bf1b67dc.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
مؤلفههای سازندۀ فرهنگ سیاسی شایسته در سپهر سیاستورزی امام علی (ع)
19
38
FA
جلال
درخشه
استاد علوم سیاسی دانشکدۀ معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)
j.dorakhshah@yahoo.com
احمد
شریعتمداری
دانشجوی دکتری دانشکدۀ معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)
reappearance313@gmail.com
10.22059/jpq.2018.243552.1007149
<em>در واکاوی تقابل دو ساحت فرهنگی در دوران حکومتی امام علی (ع)، یک طرف فرهنگ عمومی و بهتبع آن فرهنگ سیاسی جاهلیت است که ریشههای آن در باطن برخی از مسلمانان صدر اسلام باقی مانده و در دورۀ خلفای پیش از امیرالمؤمنین (ع) بازتولید شده و طرف دیگر این منازعه، فرهنگ سیاسی شایسته و بایسته از منظر امیرالمؤمنین (ع) قرار دارد که با دو رکن "علمآموزی" و "ارادهسازی" شناخته میشود. در پاسخ به این پرسش اصلی که امام علی (ع) چه تصویری از فرهنگ سیاسی اسلامی ارائه دادهاند، میتوان گفت که ایشان درصدد توجهبخشی به ساحت تعقل و ملزومات معرفتی آن و تقویت اراده و بایستههای ایمانیاش بودند و متقابلاً پاکسازی جامعه از فرهنگ سیاسی جاهلیت (که اقتضائات خاص خود را داشته و مانع حرکت سیاسی مطلوب قلمداد میشده است) را ضروری میدانستند. بنابراین امام با توجه به اهمیت و جایگاه فرهنگ در کنش سیاسی، اصلاحاتی ریشهای و دامنهدار را در صحنۀ فرهنگ سیاسی پیریزی کردند تا جهت رفتار سیاسی مسلمانان را به سمت مطلوب پیش برند. در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی برای رهنمون شدن به ابعاد سازندۀ فرهنگ سیاسی برگزیده در سیاستگذاریهای امام (ع) استفاده شده و با ذکر دوگانههای مفهومی متضاد از ابعاد این دو فرهنگ سیاسی تشریح شده است.</em>
حکومت امام علی (ع),سیاست علوی,عقل و اراده,علم و ایمان,فرهنگ جاهلیت,فرهنگ سیاسی
https://jpq.ut.ac.ir/article_65173.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65173_fdce8d21bd304fc79c3971f040ac4fff.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
راهکارهای کاهش تهدیدات سازمانهای غیردولتی حقوق بشری علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات
39
57
FA
احمد
سلطانی نژاد
استادیار گروه روابط بینالملل دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
soltani@modares.ac.ir
محمد
داوند
دانشجوی دکتری گروه روابط بینالملل دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
davand@modares.ac.ir
10.22059/jpq.2018.211303.1006854
یکی از مسائلی که همواره از جانب کنشگران نظام بینالملل امنیت جمهوری اسلامی ایران را تهدید میکند، حقوق بشر است. گذشته از تهدیداتی که دولتها یا سازمانهای بینالمللی دولتی متوجه امنیت ملی ایران میکنند، تهدیدات سازمانهای غیرحکومتی فعال در زمینۀ حقوق بشر، بیشتر جنبۀ نرم دارد و به مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ضربه خواهد زد. همین موضوع ضرورت بحث و ارائۀ راهکار برای جلوگیری از تحقق اهداف سازمانهای غیردولتی حقوق بشری بهواسطۀ نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان یکی از مؤلفههای قدرت نرم هر کشور را فراهم میآورد. ازاینرو، شایسته است این پرسش مطرح شود که نقش فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی در کاهش تهدیدات سازمانهای غیردولتی حقوق بشری علیه امنیت ملی ایران، چگونه قابل ارزیابی است؟ تا زمان نگارش این پژوهش، هیچیک از منابع علمی داخلی و خارجی به پرسش مذکور پاسخ ندادهاند، درصورتیکه پاسخ نویسنده به سؤال مطروحه در قالب فرضیۀ این پژوهش این خواهد بود که بهرهبرداری از فناوری اطلاعات و ارتباطات، مهمترین راهکار کاهش تهدیدات سازمانهای غیردولتی علیه امنیت ملی ایران است. بنابراین، در دنیای جدید، اثرگذاری ظرفیتهای دیپلماسی عمومی، ترویج اصول حقوق بشر اسلامی، جذب گردشگران خارجی، افزایش پرستیژ ایران در نظام بینالملل برای مقابله با تهدیدات مذکور، تا حدود زیادی به کاربست فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی در فضای مجازی بستگی دارد.
امنیت ملی,جمهوری اسلامی ایران,سازمانهای غیردولتی حقوق بشری,فناوری اطلاعات و ارتباطات
https://jpq.ut.ac.ir/article_65174.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65174_54183f3908139265def0dfbd0c206b86.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
بازشناسی گذار ساختارگرایی به پساساختارگرایی
59
76
FA
عبدالرحمن
عالم
استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
aalem@ut.ac.ir
مصطفی
انصافی
دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
mostafaensafi1@chmail.ir
10.22059/jpq.2018.230498.1007036
<em>این مقاله از جریان فکری ساختارگرایی سخن در میان می</em><em></em><em>نهد و پس از آن با تعریف ساختارگرایی و شرح گونه</em><em></em><em>های آن، از جمله زبان</em><em></em><em>شناسانه، انسان</em><em></em><em>شناسانه و مارکسیستی، فهم ساختارگرایان از غیرذاتی بودن، ارتباطی بودن و متمایز بودن ساخت</em><em></em><em>ها را بررسی می</em><em></em><em>کند. ساختارگرایی بینشی خاص نسبت به هویت بود و از این منظر هویت</em><em></em><em>ها برساخته</em><em></em><em>هایی گفتمانی و درون ساخت</em><em></em><em>ها ساکن</em><em></em><em>اند. این بینش ضد</em><em></em><em>ذات</em><em></em><em>گرایانۀ ساختارگرایان دربارۀ هویت سوژه، نقطۀ برگشتگاه کار فکری پساساختارگرایان شد و آنها در این راه به فهم جدیدی از هویت سوژه دست یافتند؛ سوژه به</em><em></em><em>مثابۀ هویتی کدر و آغشته به (دیگری). دیگر</em><em></em><em>خواهی پساساختارگرا، این جریان فکری را به شالوده</em><em></em><em>شکنی روابط فرادستی و فرودستی مسلط بر جریان اصلی سیاست و همچنین واسازی ساخت</em><em></em><em>های اقتدارگرایانۀ موجود در جوامع انسانی مصمم کرد.</em>
پساساختارگرایی,ذاتزدایی,ساختارگرایی,شالودهشکنی,هویت سوژه
https://jpq.ut.ac.ir/article_65175.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65175_7cbc374c4999af1de33552ed10bc5b4b.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
ایدهآلیسم و روانیدن روشنگری
77
96
FA
مهدی
فدایی مهربانی
0000-0002-3515-9893
استادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
fadaeimehrabani@ut.ac.ir
مهرداد
امیدپور
دانشجوی دکتری اندیشۀ سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
omidpour@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2018.142366.1006727
<em>در تاریخ اندیشه، متداول است که هر جنبش فلسفی میبایست در چارچوب تاریخی خویش فهمیده شود. این حکم، بهخصوص، حقیقت ایدهآلیسم آلمانی را نمایان میکند که اهداف و مسائل آن تنها در چارچوب فرهنگ آلمانِ متأخر قرن هجدهم قابل فهم است. بهطور خاص، این فرهنگی که حیات فکری غالب در آلمان از میانة قرن هجدهم بهحساب میآمد، روشنگری نامیده میشد. اما، با نزدیک شدن به اواخر قرن هجدهم، نشانههایی از بحران در روشنگری پدیدار شد. اصول بنیادین روشنگری انتقادگرایی عقلایی و طبیعتگرایی علمی بود. درحالیکه فرجام انتقادگرایی افتادن در دام شکاکیت بود، نتیجة طبیعتگرایی در ماتریالیسم نمایان میشد. اما هر دو غیرقابل پذیرش بودند، زیرا </em><em>اگر شکاکیت باورهای عقل سلیم را در واقعیت جهان برون تحتالشعاع قرار میداد، ماتریالیسم باورهای متعلق به آزادی، ابدیت و [خداوند] را تهدید میکرد. ایدهآلیسم آلمانی و همة اشکال آن- ایدهآلیسم استعلایی کانت، ایدهآلیسم اخلاقی</em><em> فیشته و ایدهآلیسم مطلق رمانتیکها- کوششهای بسیاری بهمنظور حل بحرانهای روشنگری کردند. بدینسان، هدف این مقاله، نمایش ایدهآلیسم آلمانی بهعنوان کوششی پایدار بهمنظور حفظ میراث روشنگری است.</em>
انتقادگرایی,ایدهآلیسم استعلایی,ایدهآلیسم اخلاقی,ایدهآلیسم مطلق روشنگری,شکگرایی,طبیعتگرایی علمی,ماتریالیسم
https://jpq.ut.ac.ir/article_65176.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65176_bce748d08cc4de0f55e13c07766c708c.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
سیاستگذاری محیط زیست در ایران: چالشها و راهحلها
97
121
FA
سعیده
لطفیان
استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
feryal2500@yahoo.com
صدیقه
نصری فخرداود
0000-0001-7261-3103
دکتری گروه سیاستگذاری عمومی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
nasri@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2018.201546.1006748
در این نوشتار، نخست مدلهای سنتی (مرحلهای) و حرفهای سیاستگذاری عمومی برای بررسی جامع علل و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مسائل محیط زیستی، نقش نهادهای دولتی از جمله نهادهای مسئول اجرای قوانین حفظ محیط زیست، و نقش شهروندان در حل مشکلات محیط زیستی معرفی میشود. سپس، مباحث مربوط به سیاستهای توسعۀ پایدار، بهبود شرایط زندگی عمومی و مهمترین چالشها و تهدیدهای محیط زیستی ایران مطرح میشود. در ادامه، به سیاستگذاران در کشور پیشنهاد میشود تا در تلاش برای یافتن راهحلهای سیاسی و حقوقی مؤثر برای فوریترین مسائل محیط زیستی به رابطۀ مهم عدالت محیط زیستی و توسعۀ پایدار، و نیز تأثیر مشارکت مردمی بر افزایش شانس موفقیت در اجرای سیاستهای انتخابشده توجه ویژه داشته باشند.
سیاستگذاری محیط زیست,عملکرد زیستمحیطی,مدل انتخاب عمومی
https://jpq.ut.ac.ir/article_65177.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65177_ed512830ae5e2d7087ab63cc36b6ba01.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
طبقۀ متوسط جدید و توسعۀ حوزۀ عمومی در ایران مطالعۀ دورۀ 1376 تا 1384
123
142
FA
محمدرضا
مایلی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکزی
bfarhad_1883@yahoo.com
جهانبخش
خانجانی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکزی
jahanbakhsh.khanjani@gmail.com
10.22059/jpq.2018.208516.1006828
<em>در سال 1376 جامعۀ ایران شاهد فصل تازهای از زندگی و حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود بود. موج اصلاحطلبی و لزوم تقویت جامعۀ مدنی بهصورت گستردهای به گفتمانی مبدل شد که تأثیراتش را برای سالیان بعد از خود نیز گذاشت. این گفتمان در افکار عمومی، رسانههای چاپی و دیجیتالی، محافل گوناگون، پاتوقها و مراکز دانشگاهی گسترش یافت و دامنۀ آن زندگی روزمره را نیز در برگرفت. گسترش چنین گفتمانی شرایط و فضایی را ایجاد کرد که میتوانیم ادعا کنیم حاصل آن رشد و توسعۀ حوزۀ عمومی در فاصلۀ سالهای 1376 تا 1384 است. مؤلفههای متعددی در تحقق چنین شرایط و فضایی مؤثر بودند که از آن جمله میتوان به تحولات اقتصادی و اجتماعی دورۀ سازندگی، ویژگیهای دولت تجددخواه و اصلاحطلب هفتم و از همه مهمتر ورود طبقۀ متوسط جدید به عرصۀ عمومی و سیاسی جامعه اشاره کرد. با طرح اندیشهها و خواستههای طبقۀ متوسط بحث آزادی و حقوق مدنی" برساخت" شد و بر سایر شعارهای ارائهشده از بعد از انقلاب غلبه یافت و اساس همۀ این بحثها بر لزوم توسعۀ حوزۀ عمومی برای ارتقای مشارکتهای مردم در ادارۀ جامعه بود. تأثیرگذاری طبقۀ متوسط جدید اگرچه با واسطۀ برخی دیگر از شرایط است، در این دورۀ تاریخی و با بهرهگیری از دادههای بهدستآمده از روند رشد و توسعۀ طبقۀ متوسط و نقش کارگزاران و نخبگان این طبقه در توسعۀ مصادیق حوزۀ عمومی، نشان از تأثیر مثبت در این فرایند دارد. </em>
برساخت,جامعۀ مدنی,حوزۀ عمومی,طبقۀ متوسط جدید
https://jpq.ut.ac.ir/article_65178.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65178_556819752dc2beef83192cc142ed4168.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
ارزیابی تطبیقی دیدگاههای کانت و میل دربارۀ منزلت انسانی و حقوقی زنان
143
162
FA
سید علی
محمودی
0000-0002-1870-7667
استادیار گروه روابط بینالملل و مطالعات جهان، دانشکدۀ روابط بینالملل وزارت امور خارجه
mahmoudi3000@gmail.com
10.22059/jpq.2018.219454.1006936
<em>کانت و میل در زمینۀ منزلت انسانی زنان دیدگاهی یگانه دارند. آنان زنان را دارای ارزش ذاتی میدانند و استفادۀ ابزاری از زنان را رد میکنند، اما در زمینۀ حقوق اجتماعی و سیاسی آنان، راه افتراق میپیمایند؛ کانت زنان را دارایی مرد و شهروند منفعل میخواند و حقوق اجتماعی و سیاسی زنان را نفی میکند. در برابر، میل بر مدار آزادی و برابری، از حقوق اجتماعی و سیاسی زنان دفاع میکند. در نتیجه، دیدگاههای کانت دربارۀ منزلت انسانی زنان از سویی و حقوق اجتماعی و سیاسی زنان از سوی دیگر متناقض، اما اندیشههای میل در این زمینه سازگار است. با بهرهگیری از روش هرمنوتیک (متن و زمینه) میتوان به ماهیت تفاوت آرای این دو فیلسوف راه یافت. چراییِ این اختلاف در زمینۀ جایگاه اجتماعی و سیاسی زنان، بهطور عمده به تأثیرپذیری آنان از تحولات تاریخی اروپا بهویژه در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ارتباط مییابد.</em>
آزادی,برابری,حقوق زنان,شهروند,قدرت مطلق
https://jpq.ut.ac.ir/article_65179.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65179_168a42928d526d082da814dfc1f79b17.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
سیاستگذاری شهری در ایران: ارائۀ یک مدل کاربردی (مطالعۀ موردی: کلانشهر کرمان)
163
173
FA
یوسف
مسلمی مهنی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و الهیات دانشگاه شهید باهنر کرمان
moslemi@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2018.99109.1006273
<em>در چند دهۀ اخیر سیاستگذاری شهری بهعنوان موضوع مهم علمی در کلانشهرهای دنیا مطرح شده و بخش وسیعی از مطالعات شهری را به خود اختصاص داده است. ایجاد تعادل بین مراکز شهری بزرگ و کوچک، همکاری بین دولت مرکزی، دولت محلی و بخشهای عمومی و خصوصی و نیز تدوین راهبرد محلی در زمرۀ سیاستگذاریهای شهری پایدار قابل تأمل است. از آنجا که دولت، محور سیاستگذاری عمومی است، موضوع قدرت در شهر در شیوۀ اتخاذ سیاستها و برنامهریزیهای شهری اهمیت بسیاری مییابد. تکثر قدرت و اعمال سیستم فدرالی در سیاستگذاریهای شهری بهمنظور بهبود کارایی و اثربخشی اینگونه سیاستها مطرح میشود که این موضوع در نوشتار حاضر با استفاده از چارچوب نظری و تئوریک پلورالیستی- بهعنوان یکی از نظریههای سیاست شهری- قابل بیان و توضیح است. دست آخر به ارائۀ مدل پلورالیستی سیاستگذاری شهری جمهوری اسلامی در کلانشهرها و معرفی مدل کاربردی سیاستگذاری شهری در شهر کرمان پرداخته شده است.</em>
تکثرگرایی,سیاستگذاری شهری,مدل کلان سیاستگذاری شهری
https://jpq.ut.ac.ir/article_65180.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65180_8f7eb2a3061654d8cbc00527cbfd709a.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
سرمایۀ اجتماعی بینالمللی: اعتماد، مشارکت و شبکهها در جامعۀ بینالملل
175
195
FA
حمیرا
مشیرزاده
0000-0002-7983-1397
دانشیار گروه روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
hmoshir@ut.ac.ir
نسیم سادات
واسعیزاده
دکتری روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
n.vaseie@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2018.126622.1006558
<em>دولتها در جامعۀ بینالملل همچون افراد در جامعۀ داخلی جایگاههای اجتماعی متفاوتی دارند که سطوح مختلفی از قدرت، امنیت و رفاه را برای آنها به ارمغان میآورد. در این نوشتار با طرح مفهوم سرمایۀ اجتماعی بینالمللی، ابعاد مختلف این سرمایه یعنی اعتماد، مشارکت و شبکههای اجتماعی دولتها در عرصۀ بینالمللی بررسی میشود. بر این اساس ضرورت توجه به ابعاد هنجاری اعتماد (خاصگرایانه و تعمیمیافته) در کنار اعتماد راهبردی، اهمیت مشارکت مؤثر بهصورت اثرگذاری بر تصمیمات بینالمللی و در نهایت جایگاه کشورها بر مبنای مرکزیت در شبکههای اجتماعی بینالمللی بهعنوان مهمترین موارد در سنجش سرمایۀ اجتماعی بینالمللی کشورها شناسایی شده است.</em>
اعتماد,جامعۀ بینالملل,سرمایۀ اجتماعی بینالمللی,شبکهها,روابط بینالملل,مشارکت
https://jpq.ut.ac.ir/article_65181.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65181_4a0fa43d0c57cba736aea4bd02603164.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
سیاستگذاری راهبردی عربستان در روند گسترش ژئوپلیتیک بحران خاورمیانه
197
219
FA
عباس
مصلینژاد
استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
mossalanejad@mossalanejad.com
علی
صمدی
دانشآموختۀ گروه مدیریت دولتی پردیس فارابی دانشگاه تهران
10.22059/jpq.2018.240181.1007122
<em>سیاستگذاری راهبردی عربستان تابعی از نقش منطقه</em><em></em><em>ای، ویژگی رهبران سیاسی و جهت</em><em></em><em>گیری ساختار نظام بین</em><em></em><em>الملل است. نقش امنیتی عربستان در دوران ملک سلمان را می</em><em></em><em>توان ادامۀ سیاست قدرت برای کسب هژمونی منطقه</em><em></em><em>ای دانست. چنین رویکردی، ادامۀ الگوهای رفتاری عربستان در دوران ملک عبدالله است. به قدرت رسیدن دونالد ترامپ و انعقاد قراردادهای نظامی آمریکا با عربستان، نقش این کشور در آینده امنیت منطقه</em><em></em><em>ای را افزایش داده است. نقش منطقه</em><em></em><em>ای عربستان براساس نشانه</em><em></em><em>هایی همانند گسترش ژئوپلیتیک بحران تعریف می</em><em></em><em>شود. چنین وضعیتی بهمنزلۀ گذار از سیاست موازنۀ منطقه</em><em></em><em>ای ایالات متحده خواهد بود. ساختار نظام بین</em><em></em><em>الملل در سال</em><em></em><em>های پس از جنگ سرد با تحولات ژئوپلیتیکی روبه</em><em></em><em>رو شده است. واقعیت</em><em></em><em>های تحول منطقه</em><em></em><em>ای بیانگر آن است که ژئوپلیتیک خاورمیانه در چارچوب سیاست</em><em></em><em>های راهبردی عربستان براساس نقش</em><em></em><em>یابی بازیگران و نیروهای قدرت</em><em></em><em>ساز، آشوب</em><em></em><em>ساز و منازعه</em><em></em><em>آفرین ایجاد شده است. واقعیت</em><em></em><em>های ژئوپلیتیکی جدید نظام جهانی نشان می</em><em></em><em>دهد که خاورمیانه مرکزیت جدیدی برای گسترش منازعه و مدیریت بحران</em><em></em><em>های منطقه</em><em></em><em>ای تلقی می</em><em></em><em>شود. پرسش اصلی مقاله آن است که «راهبرد عربستان در محیط امنیتی خاورمیانه در دومین دهۀ قرن بیستویکم براساس چه مؤلفه</em><em></em><em>هایی شکل گرفته است؟» فرضیۀ مقاله به این موضوع اشاره دارد که «عربستان از سازوکارهای گسترش نظامی</em><em></em><em>گری، تصاعد بحران و جنگ نیابتی در راستای گسترش ژئوپلیتیک بحران در خاورمیانه بهره گرفته است». در تبیین این مقاله از «رهیافت هویت ساختار» بهره گرفته می</em><em></em><em>شود. روش</em><em></em><em>شناسی مقاله مبتنی بر «تحلیل داده</em><em></em><em>ها» و «تحلیل محتوا» خواهد بود. </em>
ژئوپلیتیک بحران,جنگهای نیابتی,گذار از موازنۀ منطقهای,نظامیگری راهبردی
https://jpq.ut.ac.ir/article_65182.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65182_35e20e59b90721b242a6e1b740228447.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
جایگاه رهبری جامعه در حکومت اسلامی در رسائل دینی 1342-1357
221
235
FA
ابراهیم
موسی زاده
0000-0003-0650-2522
دانشیار گروه حقوق عمومی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
e.mousazadeh@ut.ac.ir
فاطمهالسادات
ضیغمیان
کارشناسیارشد گروه تاریخ ایران اسلامی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
10.22059/jpq.2018.134410.1006636
<em>براساس اسناد تاریخی از جمله رسائل حکومت اسلامی، اندیشمندان و فقهای اسلامی در زمینۀ حکومت، حاکمیت، دولت، رابطۀ دولت با شهروندان، نظامات اقتصادی، سیاسی، اداری و مدیریتی حکومت و در رأس آنها مسئلۀ رهبری جامعه و حکومت اسلامی نظریهپردازی کردهاند. مهمترین پرسش مطروحه در این خصوص این است که در این آثار برای رهبری نظام اسلامی چه الگو و قالبی طراحی شده است؟ براساس نتایج تحقیق که به روش تحلیلی – تاریخی و همبستگی انجام گرفت، گذشته از محوریت شورای مسلمین که ریشه در تاریخ صدر اسلام دارد، ولایت انتصابی فقیه و حتی موضوع شورای فقاهت و مجلس افتاء، همه قالبهایی برای طرح و مدیریت مسئلۀ رهبری در آثار متفکران این سالها بوده است. بر این اساس هرچند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال 1358 و توسط اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی تهیه و تصویب شد، مطالعات رسائل حکومت اسلامی گواه است که پسزمینههای فکری و بستر نظری قانون اساسی و رهبری نظام از سابقهای دیرین برخوردار است. ازاینرو نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر این نظریات، بهعنوان گفتمانی اصیل ریشه در سالهای قبل از پیروزی انقلاب داشته است.</em>
حکومت اسلامی,شورای رهبری/مجلس افتاء,شورای مسلمین,ولایت انتصابی فقیه
https://jpq.ut.ac.ir/article_65183.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65183_a18797df4b70c693755aa74096d16375.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
گسست و پیوست امت اسلامی در اندیشۀ سیاسی مودودی
237
255
FA
محمدعلی
میرعلی
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه جامعه المصطفی(ص) العالمیه
alimir124@gmail.com
10.22059/jpq.2018.208275.1006823
بهرغم تأکید منابع و متون اسلامی بر تأسیس امت واحدۀ اسلامی و تشکیل آن در قرون اولیه، این مهم به دلایلی بهتدریج دچار افتراق و گسست سیاسی شد. این امر ناشی از رفتار سیاسی نادرست نخبگان سیاسی و نیز برداشت ناصحیح از منظومۀ فکری اسلام و جایگزین شدن عناصر جدید در هندسۀ معرفتی مسلمانان است. مودودی دو عامل ظهور نظم سلطانی در حاکمیت اسلامی پس از خلفای راشدین توسط معاویه و به انزوا کشیده شدن خلافت انسان را که با روشهای دموکراتیک در دورۀ خلفای راشدین معمول بود، مهمترین عنصر مؤثر در انشقاق وحدت اسلامی میخواند. هدف این پژوهش بررسی عوامل گسست و پیوست سیاسی امت اسلامی و همچنین راهبرد بازسازی آن از منظر مودودی است. دلیل اهمیت این تحقیق این است که مودودی از اندیشمندان بزرگ معاصر تأثیرگذار بر گروههای سلفی است که امروزه بهنوعی از آنها بهعنوان عامل گسست امت اسلامی یاد میشود. این نوشتار دادهها و اطلاعات لازم را به شیوۀ اسنادی گردآوری میکند و با روش تفسیری به تحلیل آن از دیدگاه مودودی میپردازد.
امت اسلامی,حزب,مبنای هستیشناسی,مودودی,ناسیونالیسم
https://jpq.ut.ac.ir/article_65184.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65184_d5aecba2883671efd85ad6ec4dd1064b.pdf
دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9686
48
1
2018
03
21
برنامهریزی و مدیریت مکانی شعب اخذ رأی انتخابات در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
257
269
FA
کیومرث
یزدان پناه
استادیار، گروه جغرافیای سیاسی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
kyazdanpanah@ut.ac.ir
محمدرضا
جلوخانی نیارکی
استادیار، گروه سنجش از دور و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
mrjelokhani@ut.ac.ir
10.22059/jpq.2018.218469.1006922
<em>مدیریت و برنامهریزی مکانی انتخابات، از مباحث مهمی است که در دنیای معاصر اهمیت گسترده</em><em></em><em>ای پیدا کرده است. امروزه شیوههای متعددی در حوزۀ مدیریت انتخابات در کشورهای دنیا مرسوم است و در ایران نیز با گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی، مسئلۀ انتخابات و شیوههای اجرایی آن از مباحث مورد توجه نظام سیاسی کشور است، چراکه از یک سو، انتخابات از مهمترین رویدادهای سیاسی کشور بوده و از سوی دیگر با حداقل بیش از </em><em>۳۰</em><em> سال تجربه در برگزاری انتخابات متعدد ملی، منطقهای (استانی) و محلی، هماکنون این بحث به یک متون حرفه</em><em></em><em>ای در ادبیات سیاسی کشور تبدیل شده است.</em><em>امروزه فناوریهای اطلاعات نقش مهمی در مدیریت انتخابات دارند. سیستم اطلاعات جغرافیایی (</em><em>GIS</em><em>) </em><em>بهعنوان یک فناوری قدرتمند با قابلیتهای منحصربهفرد برای ذخیره، تجزیهوتحلیل و تجسم اطلاعات </em><em>م</em><em>کانی</em><em>میتواند نقش مهمی را در برنامهریزی و مدیریت انتخابات ایفا کند. </em><em>با توجه به اینکه فضای سیاسی حاکم در زمان هر انتخاباتی عامل اولیه در تعیین سرنوشت انتخابات است، اما در هر دورۀ انتخاباتی مدیریت و برنامهریزی مکانی شعب اخذ رأی به دلایل متعدد امنیتی، سیاسی، اجتماعی، اهمیت ویژه</em><em></em><em>ای دارد. ازاینرو در این مقاله سعی شده است با تلفیق مفاهیم جغرافیای سیاسی انتخابات و سیستم اطلاعات جغرافیایی شیوهای نو بهمنظور مدیریت و برنامهریزی انتخابات ارائه شود.</em>
جغرافیای انتخابات,سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS),شعب اخذ رأی,مدیریت مکانی انتخابات
https://jpq.ut.ac.ir/article_65185.html
https://jpq.ut.ac.ir/article_65185_1d341dec29f9d1757c2ed53ed7fb8e14.pdf