2024-03-29T10:17:59Z
https://jpq.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7206
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
صفحات آغازین
2014
09
23
1
5
https://jpq.ut.ac.ir/article_54677_2895986939ade9fc36dd783350f729e4.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
کارآمدی نظام سیاسی مبتنی بر نظریۀ ولایت فقیه و ابزارهای آن
ابراهیم
کلانتری
مسئلة کارآمدی نظامهای سیاسی، از مسائل بسیار مهم در علم سیاست است. به دلیل نقش ویژهای که کارآمدی در اقتدار و ثبات سیاسی حکومتها دارد، این مسئله در دنیای جدید از دغدغههای اصلی حاکمان و سیاستمداران جهان به شمار میآید. «کارآمدی نظام سیاسی مبتنی بر نظریة ولایت فقیه و ابزارهای آن» موضوع اصلی این نوشتار است که نگارنده سعی کرده است با مروری بر تعریف و نظریههای رایج در این حوزه، در روشی جدید پس از تحلیل مؤلفهها و عناصر اصلی کارآمدیِ یک نظام سیاسی، تعریف جدیدی از کارآمدی ارائه دهد و سپس حضور عینی و همهجانبة همین مؤلفهها و عناصر را در نظام سیاسی مبتنی بر نظریة ولایت به اثبات برساند. در این مقاله نشان داده میشود نظام سیاسی اسلام، هم از زاویة ابتنا بر اصول و باورها، هم از زاویة ساختار و سازوکارهای حاکمیتی و هم از زاویة اقدام و عمل، میتواند در جایگاهی کارآمدتر از سایر نظام های سیاسی رایج دنیا قرار گیرد.
اقدام و عمل
باورها
ساختار
عناصر و مؤلفهها
کارآمدی
2014
09
23
465
481
https://jpq.ut.ac.ir/article_53359_e68b67ce196abff931100b208484b7a8.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
نشانههای الهامبخشی در رهبری منطقهای جمهوری اسلامی ایران
هما
رحمانی
رهبران جمهوری اسلامی ایران، انقلاب سال 1357 را پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین و هموارکنندة راه برای تشکیل امت واحد جهانی میدانند و بهمنظور ارائة الگویی مطلوب و موفق از حکومت مردمسالاری دینی بهعنوان مرکز و پایگاه الهامبخش ملتها و دولتهای منطقه تلاش میکنند. الهامبخشی، زمینه و ابزار تحقق نقش رهبری در منطقه است. قابلیت تولید هنجاری از ویژگیهای کشور راهنما و پیشاهنگ محسوب میشود و کشورهایی با چنین قابلیتی میتوانند زمینههای لازم برای نقشآفرینی در سیاست بینالملل را فراهم آورند. اساس این پژوهش خلأ نظری و الگوی عملی موجود در فاصلة بین موقعیت کنونی و اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی، و هدف آن یافتن درک نوینی از روابط بینالملل و تدوین مدلی راهبردی در تولید هنجارهای الهامبخش و معرفی آن از طریق نهادهای مؤثر در سیاست خارجی ایران است.
آسیای جنوبغربی
اسناد فرادستی جمهوری اسلامی ایران
ائتلاف ضد نظام سلطه
جهان اسلام
سازهانگاری
نهادگرایی نولیبرال
2014
09
23
483
502
https://jpq.ut.ac.ir/article_53360_2fae2d22775ee5ad8c81298d8ce27d84.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
نشانهشناسی هویت، ارزشهای دینی و نوسازی در پدافند غیرعامل
عباس
مصلی نژاد
پدافند غیرعامل به مجموعهای از سازوکارها و فرایندهایی اطلاق میشود که زمینة لازم برای امنیت پایدار را امکانپذیر میسازد. هرگونه برنامهریزی پدافند غیرعامل در کشورها تابعی از مؤلفههای هویتی و ارزشهای اجتماعی است. چنین نشانههایی در ایران بر اساس ارزشهای دینی، تجارب دوران دفاع مقدس، شاخصهای رشد اقتصادی، و نشانههای توسعة اجتماعی سازماندهی شده است. به همین دلیل است که سیاستگذاری پدافند غیرعامل را میتوان تابعی از شکلبندیهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و ضرورتهای ساختاری در نظام سیاسی دانست. تاکنون ادبیات پدافند غیرعامل در متون راهبردی بررسی شده است. کشورهایی که روند اقتصادی و نوسازی در حال رشدی را طی میکنند، قابلیتهای لازم را برای سازماندهی پدافند غیرعامل دارند. این مسئله نشان میدهد که نوسازی و رشد اقتصادی آثار خود را در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، ساختاری، و راهبردی به جا میگذارد. در این مقاله، تلاش کردهایم تا نشانهشناسی نوسازی، هویت، و ارزشهای دینی را در پدافند غیرعامل ایران بررسی کنیم. با توجه به شاخصهای یادشده میتوان این پرسش را مطرح کرد: «پدافند غیرعامل ایران چه شاخصهایی دارد و از چه الگویی استفاده میکند؟» در پاسخ به این سؤال و با توجه به مفاهیمی همچون هویت، ارزشهای دینی، و نوسازی میتوان فرضیة پژوهش را بر این اساس تبیین کرد که: «ضرورتهای توسعة پایدار در ایران ایجاب میکند که هرگونه برنامهریزی پدافند غیرعامل بر اساس نشانههای هویت، ارزشهای دینی، و نوسازی در قالب الگوی پدافند غیرعامل متوازن تنظیم شود.»
ارزشهای دینی
پدافند غیرعامل
مقاومت
نشانهشناسی
نوسازی
هویت
2014
09
23
505
526
https://jpq.ut.ac.ir/article_53361_4b208b73dd4b328cc1d4b9df939e72d8.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
تمایزبخشی حوزههای تحلیلی توسعه: هفت حوزة تحلیلی در پاسخ به چرایی توسعهیافتگی کشورها
سعید
عطار
دهههای متمادی است که پرسش مشهور «چه چیز عامل یا مانع پیشرفت کشورهای توسعهنیافته به سوی مدل جامعة صنعتی مدرن میشود؟» یکی از پرسشهای محوری دانشمندان علوم اجتماعی بوده است. برای پاسخ به این پرسش، ضروری است بتوانیم آرا و نظرها دربارة توسعهیافتگی/توسعهنیافتگی را دستهبندی کنیم و آنها را دقیق بخوانیم. در این نوشتار میکوشیم با تقسیم تمام حوزههای تحلیلی بحث دربارة چرایی توسعهیافتگی/توسعهنیافتگی ادبیات توسعه را از این زاویه طبقهبندی کنیم. از این منظر، اغلب تولیدات نظری دربارة توسعه را میتوان پیرامون موضوعات فرد، خانواده، بازار، جامعة مدنی، جامعة سیاسی، دولت، و نظام بینالمللی دستهبندی کرد. از انسانهای نوگرای اینکلس (فرد، عامل توسعه) تا غارت مداوم مازاد کشورهای توسعهنیافته و انتقال آن به مراکز نظام سرمایهداری جهانیِ آندره گوندرفرانک (نظام جهانی، عامل توسعهیافتگی/توسعهنیافتگی) را میتوان در این هفت حوزة تحلیلی، طبقهبندی و آرای آنها را تحلیل کرد.
بازار
جامعة سیاسی
جامعة مدنی
حوزههای تحلیلی توسعه
خانواده
دولت
فرد
نظام بینالمللی
2014
09
23
527
546
https://jpq.ut.ac.ir/article_53362_4b9bab992b714ccb6344f7fb6567d32f.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
دولتسازی در افغانستان در رهیافت واقعگرایی ساختارگرا
کیامرث
جهانگیر
سیده صدیقه
حسینی
دولتسازی در افغانستان ضرورت جدید سیاست امنیتی آمریکا محسوب میشود. نظریهپردازان امنیتی آمریکا معتقدند که تروریسم انعکاس شکلگیری «دولتهای ورشکسته» و محیطهای اجتماعی است که جلوههایی از هرجومرج در آن تداوم یافته است. بدینترتیب، دولتسازی در افغانستان را باید در قالب رهیافت واقعگرایی ساختارگرا بررسی کرد. مؤلفههای هویتی یکی از عوامل اصلی دولتسازی محسوب میشود. بنابراین، دولت در افغانستان را باید نمادی از معادلة ساختاری در شکلبندیهای قدرت در نظام بینالملل و همچنین نشانههای هویتی و اجتماعی در افغانستان دانست. شرایط ساختاری برای شکلگیری دولت در افغانستان به وجود آمده است، اما تمامی شواهد نشانگر آن است که به دلیل تداوم تضادهای هویتی و اجتماعی، روند دولتسازی با تأخیر همراه خواهد بود.
بحران هویت
دولتسازی
مشروعیت
نیروهای اجتماعی
همبستگی اجتماعی
هویت
2014
09
23
547
564
https://jpq.ut.ac.ir/article_53363_14fcf8623fb83568741ebe744b1a4875.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
تأثیر سیاستهای تصدیگرایانه در توسعة اقتصادی (مطالعة موردی: زیمبابوه)
علی
اردستانی
حسین
تبریزیان
در دو دهة اخیر، شاید مهمترین مسئلة پیش روی دولتهای مختلف جهان توسعة اقتصادی بوده باشد. این موضوع بهویژه برای کشورهای جهان سوم که هنوز در عقبماندگی به سر میبرند، اهمیت ویژهای دارد. در این کشورها، به دلیل نداشتن نهادهای اقتصادی و اجتماعی متناسب با توسعة اقتصادی، دولت همواره به ترسیم خط مشیهای توسعهای کشور پرداخته است و با اعمال سیاستهای تصدیگرایانه به ابعاد توسعهنیافتگی افزوده است. در این مقاله، میکوشیم با تمرکز بر زیمبابوه در دورة رابرت موگابه تأثیرات این نوع سیاستهای تصدیگرایانه در توسعه را بررسی کنیم. سیاستهای تصدیگرایانة موگابه موجب شد بخش کشاورزی که گستردهترین و اصلیترین بخش اقتصاد این کشور بود از بین برود. در واقع، موگابه و گروه اتحاد ملی آفریقایی زیمبابوه نهتنها اقتصاد را با تورم حاد، فقر و قحطی ویران کردند، بلکه توان مدیریت اجرایی در این کشور را نیز از بین بردند. کشور زیمبابوه در این دوره نمونهای از اَبَرتورم است.
اَبَرتورم
ایدئولوژی
تصدیگرایی
تورم
توسعة اقتصادی
دولت
2014
09
23
565
586
https://jpq.ut.ac.ir/article_53364_2ec58917ca76047b05e970196445fda5.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
نقد سنت و تجدد و نسبت آن با اندیشة سیاسی محمد عابدالجابری
حسن
مجیدی
اصغر
افتخاری
سجاد
چیت فروش
محمد عابدالجابری که ازجمله نومعتزلیان است، با نگاهی عقلانی و انتقادی به دنبال استفاده از تفکرات جدید و میراث گذشتة اسلامی خود بوده است و تحت تأثیر برخی از روششناسیهای پستمدرنِ جدید در غرب، فارغ از تفاوتهای فلسفی و بنیادین، در پی برساختن نظام فکری معرفتی و سیاسی از طریق نقد سنت و تجدد است. اگرچه جابری از سویی با نقد جریانهای فکری موجود که در آنها اعتقاد بر همسازی سنت و تجدد است و با ناکارآمد خواندن آنها درصدد است با نقد عقلانیت عربی اسلامی (که وی آن را در سه عرصة معرفتی بیان، برهان، و عرفان تشریح میکند) با روشهای پستمدرن و از سوی دیگر با نقد وجوهی از تجدد، پیوند میان این دو وجه نظام معرفتی و فرهنگی را از میان بردارد. حاصل این تلاش در نظریة سیاسی، کاوش بهمنظور اثبات وجوهی از تجدد در سنت اصیل اسلامی و تلاش برای تبلور تجدد و نیز دموکراسی از درون سنتِ نقدشده است. نتیجه آنکه به باور جابری، اسلام دینِ سیاست است و بسیاری از ابعاد حقوق بشر را شامل میشود که جهان متجدد نیز به آنها رسیده است. وی با ردّ سکولاریسم در اسلامِ حقیقی، معتقد است راه نجات جهان اسلام از نقد عقلانیت و برساختن دموکراسی بومی میگذرد.
سیاست
عابدالجابری
عقلانیت
نقد تجدد
نقد سنت
نومعتزلیان
همسازی-دموکراسی اسلامی
2014
09
23
589
608
https://jpq.ut.ac.ir/article_53366_48f57d4fdd60fb580b76afb573cdc40f.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
نقد اجتماعگرایانۀ لیبرالیسم
محمد
شجاعیان
اجتماعگرایی بهعنوان گفتمان رقیب و منتقد لیبرالیسم، یکی از مهمترین مضامین فلسفة سیاست در دهههای اخیر بوده است. ضعف ساختارهای سنتی اجتماع مانند خانواده، کلیسا و مدارس، افزایش چشمگیر طلاق و تولدهای نامشروع، گسترش ادیان نامتعارف، افزایش استعمال مواد مخدر و افزایش ناگهانی بیسوادی در کشورهای غربی، از مهمترین زمینههای اجتماعی شکلگیری اجتماعگرایی بوده است. اجتماعگرایی با کمک مبانی فلسفی ویتگنشتاین دوم انتقادات تأثیرگذاری در آرای اندیشمندان لیبرال معاصر وارد کرده است. پرسش اصلی این مقاله این است که مهمترین نقد اجتماعگرایان بر لیبرالیسم چیست؟ فرضیه این است که نقد تلقی لیبرال از فرد، مهمترین انتقادی است که اجتماعگرایان از لیبرالیسم کردهاند و نقدهای دیگر در نهایت به همین انتقاد رسیده است. انسان غیرموقعیتمند، فردگرایی غیراجتماعی، جهانشمولگرایی، ذهنیگرایی و بیطرفی مهمترین مواضع لیبرالیسم است که اجتماعگرایان آن را نقد کردهاند. اجتماعگرایان معتقدند فرد را نمیتوان بدون در نظر گرفتن زمینه و متن فرهنگی و اجتماعیای تصور کرد که فرد خود بخشی از آن است. همانگونه که زبان و فلسفه زمینهمحوراست، فرد نیز در زمینههای بسیار متفاوت فرهنگی تبیین و تعریف میشود. بنابراین، نمیتوان برای آن ویژگیهای جهانشمول ارائه کرد. اجتماعی بودن «خود» موجب میشود نتوان آن را از ویژگیهایش جدا کرد و قواعدی بیطرف و غیرمرتبط با برداشتی از خیر برای بنا نهادن اجتماعات سیاسی ارائه کرد. سیاست و سعادت از نظر اجتماعگریان بر خلاف لیبرالها، تفکیکناپذیرند.
اجتماعگرایی
زمینهگرایی
عدالت
فلسفة سیاسی
لیبرالیسم
2014
09
23
609
622
https://jpq.ut.ac.ir/article_53367_637746d415783e7325053f3c04bb1ac6.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
مدیریت محیط امنیتی و افق منطقه گرایی در سارک
نسرین
مصفا
حسین
نوروزی
«اتحادیة جنوب آسیا برای همکاری منطقهای» سارک، در سال 1985، برای گسترش همکاری میان کشورهای جنوب آسیا تأسیس شد. سارک فارغ از فضای جنگ سرد، بر مبنای ملاحظات فنی و اقتصادی، مستقل، و خودجوش به وجود آمد، اما رونقی در همکاری و همبستگی آنها پدیدار نشده است. در پاسخ به این سؤال که علیرغم برنامههای مختلف توسعه و گسترش سارک (1985-2014)، چه علل و شرایطی در تطویل ضعف و عدم پویایی آن دخیل بودهاند؟ در این مقاله، به تبیین این فرضیه میپردازیم که دگرگونی نظام امنیتی منطقة در جنوب آسیا از 1990 بیشترین تأثیر را در رخوت و عدم تعمیق منطقهگرایی در سارک داشته است. پویشهای ملی ناهمساز کشورهای منطقه پس از جنگ سرد، الحاق افغانستان به سارک (از 2007) و رویکرد قدرتهای بزرگ به منطقه، عقلانیت و عملکرد این سازمان را تحتالشعاع خود قرار داده است؛ بهطوریکه کشورهای منطقه توانایی مدیریت محیط امنیتی خود را نداشتهاند و تعمیق منطقهگرایی نیز آیندة روشنی ندارد.
امنیت
جنوب آسیا
سارک
منطقهگرایی
نظام بینالملل دورۀ گذار
2014
09
23
625
642
https://jpq.ut.ac.ir/article_53368_a7a9c5665f6a1406c87bdae1f01cac14.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
بررسی روابط اتحادیۀ اروپا و ناتو؛ چالشها و فرصتهای موجود
مجید
بزرگمهری
عباس
عباس پورباغابری
اتحادیة اروپا و ناتو 21 عضو مشترک دارند، به همین دلیل، بررسی چالشها و فرصتهای روابط این دو نهاد در حوزة سیاست بینالملل بسیار مهم است. اتحادیة اروپا قدرت غیرنظامی با قابلیتهای اقتصادی-اجتماعی و امنیت نرم است و قابلیتهای نظامی آن در قالب سیاست دفاعی و امنیتی اروپا اهمیت کمتری دارد، اما ناتو در نخستین نگاه پیمانی نظامی و امنیتی بیشتر تحت نفوذ آمریکا شناخته میشود. از دهة نود اتحادیة اروپا قابلیتها و فعالیتهای خود را در حوزة «سیاست خارجی و امنیتی مشترک» و بهویژه «سیاست امنیتی و دفاعی اروپا» توسعه داده است. اعضای اتحادیة اروپا در نظر دارند با «نیروی استقرار سریع اروپایی» و با همراهی «نیروی واکنش سریع ناتو» توانمندیها و قابلیتهای لازم را به دست آورند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که «سیاست مشترک دفاعی اتحادیة اروپا» تکمیلکنندة ناتو و نه در تقابل با آن تعریف میشود. نویسندگان این مقاله میکوشند چالشها و فرصتهای موجود در روابط اتحادیة اروپا و ناتو و همچنین تأثیر این کنشها در منافع ایران در منطقه و جهان را شرح دهند. تدوین این مقاله به روش جمعآوری کتابخانهای-اسنادی و به صورت «توصیفی-تحلیلی» است. همچنین، از منابع مختلفی نظیر کتابهای مرتبط، پایگاه دادهها، بانکهای اطلاعاتی و مقالات معتبر استفاده شده است.
اتحادیة اروپا
ایالات متحدة آمریکا
دفاع مستقل اروپایی
سیاست امنیتی و دفاعی مشترک
ناتو
2014
09
23
643
662
https://jpq.ut.ac.ir/article_53369_ae5bba565547d74bff14d44bfbdfd72d.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
ژئواکونومی خاورمیانه و جهانی شدن اقتصاد
خدایار
مرتضوی
فریبا
علی کرمی
با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، از نظم جدیدی سخن به میان آمد که مشخصة آن درهمتنیدگی فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی کشورها بود. جهانی شدن اقتصاد که سرمایهداری را توسعه داد با خود مسائل و نیز فرصتهای جدیدی به وجود آورد که رویکردی ژئواکونومیک به مناطق یکی از آنها بود. این رویکرد اهمیت اقتصاد در فرایند جهانی شدن را نشان میداد. ژئواکونومیک در عین توجه به مسائل سیاسی و امنیتی، در شرایط پس از جنگ سرد و کاهش رقابتهای نظامی و ایدئولوژیک، از رقابتهای اقتصادی خبر میداد و به دنبال مهم نشان دادن اقتصاد در شرایط جهانی شدن بود که قدرتهای صنعتی (ازجمله آمریکا، چین، اتحادیة اروپا و ...) نگاهی ژئواکونومیک به مناطق پیدا کردند و خاورمیانه به دلیل داشتن منابع غنی نفت و گاز و .... از مهمترین این مناطق بود و این در شرایطی بود که دربارة کاهش اهمیت انرژیهای نفت و گاز در دهههای آینده مطالب بسیاری گفته میشد. در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که آیا جهانی شدن اقتصاد اهمیت ژئواکونومیک خاورمیانه را کاهش داده است یا خیر؟ نویسنده در پی اثبات این فرضیه است که طبق آمارهای انرژی جهانی و بانک جهانی، جهان حداقل تا نیم قرن آینده همچنان نیازمند انرژیهای فسیلی استو این مسئله نشان میدهد که جهانی شدن، در عین چالشهایی که برای کشورهای درحالتوسعه ایجاد میکند، فرصتی را نیز از طریق درهمتنیدگی اقتصاد جوامع، برای مناطق ژئواکونومیک به وجود آورده است، بهطوریکه همچنان قدرتهای صنعتی را نیازمند نفت وگاز خاورمیانه قرار داده و اهمیت آن را کاهش نداده است.
جهانیگرایی
خاورمیانه
ژئواکونومیک
نفت
2014
09
23
665
686
https://jpq.ut.ac.ir/article_53370_3b52db689972c4551801d66a5849eb5d.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
مبادلات نفت و گاز و همکاری بینالمللی (با) ایران
محمد
شیرخانی
محمد
خدام
یکی از تفاوتهای جدی مکاتب نوواقعگرایی و نهادگرایی نولیبرال در روابط بینالملل به موضوع همکاری مربوط میشود. پیروان نهادگرایی نولیبرال بر خلاف طرفداران نوواقعگرایی معتقدند که در روابط بینالملل، حتی در شرایط هرجومرج و فقدان حاکمیت مرکزی در سطح جهان، میتوان با کمک نهادهای بینالمللی به همکاریهای بینالمللی دست یافت. این تفاوت نگاه به همکاری حاصل اختلاف نظر این دو مکتب دربارة دستاوردهای مطلق و نسبی است. از این رهگذر، با بهکارگیری این دو دیدگاه در حوزة مبادلات انرژی به دو نگاه متفاوت «خودکفایی انرژی» و «وابستگی متقابل انرژی» رسیدهایم. در قدم بعدی، با عملیاتی کردن این نظرگاهها در مبادلات نفت و گاز ایران طی سالهای 1995 تا 2005 بهعنوان نمونة پژوهشی، و نیز با استفاده از آمار و ارقام منتشر شده، درستی این فرضیه را نشان دادهایم که مبادلات نفت و گاز در چارچوب نظام مبتنی بر وابستگی متقابل انرژی به همکاریهای بینالمللی (با) ایران منجر شده است.
خودکفایی انرژی
مبادلات نفت و گاز
نوواقعگرایی
نهادگرایی نولیبرال
وابستگی متقابل انرژی
همکاریهای بینالمللی
2014
09
23
687
706
https://jpq.ut.ac.ir/article_53371_fd5925808f252b848a2f83591795d862.pdf
فصلنامه سیاست
فصلنامه سیاست
1735-9678
1735-9678
1393
44
3
چکیده های انگلیسی
2014
09
23
1
12
https://jpq.ut.ac.ir/article_54660_983c8624483b38d9f6a9e865b5b310e2.pdf