دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967837120070321-تخت بی بخت؛ بازاندیشی مفهومی نظریه انتخاب عمومی18678FAحمیدرضا ملکمحمدیJournal Article19700101Public Choice Theory as an almost old view which has become far more prevalent recently, put the economic man in the center of its attentions. This man, once put in the political Sphere, often respond to the economic incentives presented by a cost-benefit analysis and his political and bureaucratic decisions are the Immediate consequences of this economic prospect. This article tries to clarify the Situation mentioned aboveنظریه انتخاب عمومی از جمله نظریه های حوزه اقتصاد سیاسی است که بحث از دولت را نه در عرصه جست و جوی خاستگاه این نهاد و ریشه های آن، بلکه در میدان عملکردهای دولت و توان آن از دو نگاه واقعی و صوری، مورد کند و کاو قرار میدهد. نقطه تمرکز این بحث، انسان اقتصادی یعنی انسانی از منظر دانش اقتصادی است که موجودی منطقی و ناظر به منافع خویش بر پایه تحلیل هزینه – فایده می باشد نظریه انتخاب عمومی نگاهی به کاردکردهای این انسان در چارچوبی دولتی – دیوانی دارد .https://jpq.ut.ac.ir/article_18678_ed0cb2f30a202d3c045e527f373da977.pdfدانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967837120070321-مداخله انگلستان و آمریکابرای براندازی نهضت ملی ایران18679FAسیدمحمودکاشانیJournal Article19700101The military aggression of alied Forces against Iran during the Second World War escalated a momentous campaign Which led to the victory of Iranian National Movement.
A decade of ceaseless concerted efforts made it tremendously popular with the people hence highly successful. This Movement had all the potential elements to achieve it,s goals with regards to holding free elections and enforcement of the law of nationalisation of oil industry. however the iranian nation were subject to british conspirecy to stamp out national Iranian Movement. The British Government engaged with a direct interference in internal affairs of Iran by her domestic Pawns to destroy this Movement.
Notwithstanding, the claim concerning the so called "Coup", There were no action from military units of army aginst mossadegh,s governement. Violation of Separation of Powers, getting the full authority from parliament through intimidation of MPS, weakening and the dissolving of the Parliament, to give a free hand to the commusist party in the political arina, to lead to bankruptcy the national economy through creating a deadlock in oil issue, intentionally leaving the people in the dark concerning the unfolding events, were the real causes of defeat of national movement of Iranhttps://jpq.ut.ac.ir/article_18679_fcece641f56f4097fe4772bb8595093c.pdfدانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967837120070321-تاملاتی پیرامون اندیشه ورزی معاصر مسلمین: بحران عقلانیت18680FAدکتر فردینقریشیJournal Article19700101This article seeks to reveal the extent of "correct thinking" among contemporary thinkers of Muslim societies. Following this purpose, "free thinking or thinking free from any mandatory powers" has been introduced as an indicator for the correct thinking. Also "the experimental approach" is introduced as a method to reach this theoretical freedom.
Based on the above mentioned theoretical framework, the type of thinking among the main thinking groups of Muslim societies i.e. Traditionalists, Modernists and Islamic Reformists, has been considered. This consideration shows that the each of these groups has distance from "correct thinking". However the extent of this problem is different among them. The most vulnerable group is traditionalists and the least one is Islamic reformists. This situation leads these three groups to" Rationality Crisis" that is one of the most important problems in Muslim world.اینمقاله بدنبال یافتن پاسخ این پرسش است که متفکران جوامع اسلامی تا چه حدّی «درست» و «سنجیده» میاندیشند. از همین رو ابتدا معیار «درست و سنجیده اندیشی» مورد بررسی قرار گرفته است. این معیار ناظر بر «آزاد اندیشی» و «رهایی از قیمومتهای مختلف» در مقام اندیشهورزی است و راه تحقق آن «تجربهگرایی» و تکیه بر «دادههای عینی» به عنوان مبنای داوری است. در واقع انسان اندیشهورز در صورت محرومیت از این ویژگی به «بحران عقلانیت» گرفتار خواهد آمد و عقل او در شناخت واقعیات راه به خطا خواهد پیمود. بعد از روشن ساختن این معیار سعی شده است با استفاده توامان از روش قیاس و روش شبه آزمون، در خصوص شیوه اندیشهورزی دستههای مختلف متفکران جوامع اسلامی که شامل سنتگرایان، تجددخواهان و نوگرایان دینی است، داوری شود. حاصل کار عبارت از این است که هر سه جریان فکری جهان اسلام با «درست و سنجیدهاندیشی» فاصله دارند و به همین لحاظ در اسارت «بحران عقلانیت» قرار گرفتهاند. از حیث میزان آسیبپذیری در برابر این بحران نیز سنتگرایی بیشترین میزان تأثر و نوگرایی دینی کمترین میزان تأثر را از خود نشان میدهد و جریان تجددخواهی نیز در مابین این دو قرار گرفته استhttps://jpq.ut.ac.ir/article_18680_36447af2ea4abfb2de0b4ad0139d5270.pdfدانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967837120070321-درآمدی بر روش شناسی اندیشه سیاسی در دوره میانه تمدن اسلامی18681FAدکتر داودفیرحیداودفیرحیJournal Article19700101Methodology is an instrumental science, which, because of its conditions of existence, has two types of limitations: (1) its relationship with epistemology, (2) its relationship with the nature of the subject matter. Thus, once can say that epistemologies, worldviews and, in general, regimes of knowledge in any civilization form the foundation of a nation’s thought and life in general and their political thought in specific. The political knowledge of the Islamic midieval age, too, follows from a specific epistemological regime on which is founded the thought over the political in the Islamic world as well. This knowledge is characterized by human nature (fitrat), the necessity of revelation and prophethood (nabowwat), the religious foundation of reason and philosophy, the rational and philosophical foundation of shari?, the world of text (nass), the priority of text and the expansion of political fiqh. This paper briefly deals with the relationship of the methodology of the Islamic midieval age political thought and epistemology on the one hand and the nature of the politics on the other hand, trying to analyze the logical implications of this type of relationship in the political acts of the Muslims in the middle eraروششناسی یک علم ابزاری است که به اعتبار شرایط امکان آن، از دو جهت محدودیت دارد:
1. نسبت با نوع معرفتشناسی؛ 2. نسبت با ماهیت موضوع. بنابراین، میتوان گفت که معرفتشناسیها، جهانبینیها و، به طور کلی، نظام دانایی در هر تمدنی، مبنای روش اندیشه و زندگی یک قوم بهطور عام، و زندگی سیاسی آنان بهطور خاص، را تشکیل میدهند. دانش سیاسی دوره میانه اسلام نیز از نظام معرفتی ویژهای پیروی میکند و البته اندیشه در باب امر سیاسی در دنیای اسلام هم بر مبنای همان نظام عام دانایی استوار است. این دانش دارای ویژگیهایی همچون نظام فطرت، ضرورت وحی و نبوت، بنیاد شرعی عقل و فلسفه، بنیاد عقلی و فلسفی شریعت، جهان نص، تقدیم نص و رواج فقه سیاسی میباشد. در این مقاله به اجمال، به این دو نکته، یعنی نسبت روششناسی اندیشه سیاسی دور? میانه اسلامی با معرفت شناسی از یکسو، و با ماهیت موضوع سیاست از سوی دیگر، اشاره شده و تلاش کردهایم نتایج منطقی این نوع از نسبت و رابطه را در عمل سیاسی مسلمان دور? میانه تحلیل کنیمhttps://jpq.ut.ac.ir/article_18681_7b7a2758a207f4738147c71424c4cece.pdfدانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967837120070321-ریشه های ایدئولوژیکی و تاریخی شکست طرح های صلح خاورمیانه18682FAدکتر احمد دوستمحمدیJournal Article19700101با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موج جدیدی از تجدید حیات اسلام، سرتاسر جهان اسلام را در برگرفت. این موج بهویژه در سرزمین فلسطین، از قدرت تعیینکنندگی بیشتری برخوردار بود، بهطوری که در عرض مدت کوتاهی موقعیت سیاسی و ارکان رژیم اشغالگر قدس را به لرزه انداخت. در چنین شرایطی، حامیان و همپیمانان رژیم صهیونیستی در غرب و برخی از رهبران و سران سرسپرده و سازشکار آنان در منطقه، به یاری این رژیم شتافته و با ارائه طرحهای صلح خاورمیانه، تلاشهای همهجانبهای را برای تثبیت موقعیت این رژیم و تأمین امنیت آن در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه آغاز کردند. با این وجود، امروز، پس از قریب به سه دهه تلاش، هدف دستیابی به یک صلح پایدار در منطقه، بش از گذشته، دور از دسترس است. سئوال اساسی ما این بود که چرا این تلاشها نتیجه نداده است؟ریشه این ناآرامیها را باید در کجا جستجو کرد؟ مطالعات و بررسیها به روشنی حاکی از این است که کشمکشها و جنگهای خاورمیانه ریشه در خلقوخوی نژادپرستانه، توسعهطلبانه و سلطهجویانه رژیم صهیونیستی اسرائیل دارد که خود برگرفته از تعالیم و دستورات تورات تحریف شده، تلمود و پروتکلهای زعمای صهیونیسم میباشد و صلحی که اسرائیل از آن دم میزند، یک صلح واقعی نیست. بلکه صرفاً ترفندی است برای ادامه حیات تحمیلی خود در منطقه در جهت اجرای سیاست اشغال و انقراض نسل اعراب مسلمان. لذا با وجود رژیم جعلی اسرائیل، دستیابی به صلح پایدار در منطقه، یک اید? خیالی استhttps://jpq.ut.ac.ir/article_18682_16a070e7c5df710c7f1d48816fed99de.pdfدانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967837120070321-تلاشهای سیدضیاءالدین طباطبایی در ایجاد کنفدراسیون میان ایران و آذربایجان (روسیه) 24 دی 129818683FAفرشته سادات اتفاقفرJournal Article19700101The end of the first world war witnessed the disintegration of the Russian Empire. The October Revolution (1917) helped the disintegration and engulfed Russia in a bitter civil war. These developments persuaded the Iranian leaders in 1920 to send a high level delegate to Caucasia. The mission was headed by Seyyed Ziaeddin Tabatabaie who at that time was a radical nationalist journalist and held no official diplomatic post. The paper tries to explore Seyyed Zia’s attempts during this mission. Seyyed Zia is mainly remembered in Iran for his role in the famous military coup in 1921 which brought ultimately the down fall of the Qajar Dynasty and the establishment of the Pahlavy Dynasty.این مقاله پیرامون تلاش های دیپلماتیک سیدضیاءالدین طباطبایی می باشد که در رأس یک هیأت رسمی از سوی دولت ایران در سال 1298 (هجری شمسی) به منطقه قفقاز اعزام شده است. این هیأت بلندپایه دیپلماتیک زمانی به قفقاز اعزام شده است که منطقه در تب و تاب تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی به سر می برد. امپراتوری بزرگ روسیه همسایه شمالی ایران و یکی از نیرومندترین قدرتهای جهانی به سرعت در حال فروپاشی است. جنگ جهانی اول (1293-1297 هجری شمسی) به همراه جنگهای دیگری که با سایر قدرتهای اروپایی از نیمه دوم قرن نوزدهم در امپراتوری روسیه اتفاق افتاده، زمینههای اضمحلال آن قدرت را به همراه آورده است. انقلاب اکتبر (1296) روند این فروپاشی را تسریع می نمود. این انقلاب روسیه را در ورط? یک جنگ داخلی تمام عیار میان نیروهای موافق و مخالف انقلاب گرفتار ساخته. در اثناء این تحولات حکومت ایران هیأتی را به ریاست سیدضیاءالدین طباطبایی به منطقه قفقاز اعزام می دارد. هدف هیأت رسیدگی به وضعیت ایرانیانی است که در نتیجه انقلاب روسیه در منطقه قفقاز گرفتار شدهاند. اما جدای از این هدف، سیدضیاء تلاش می نماید تا شاید مجدداً پیوندهایی میان ایران و مناطق قفقاز بالاخص آذربایجان به وجود آورد. تضعیف چشمگیر قدرت روسیه این انگیزه را در برخی مقامات ایرانی به وجود می آورد که شاید بتوان پیوند با ایران را در قالب یک فدراسیون جایگزین پیوند این مناطق با روسیه نمود.https://jpq.ut.ac.ir/article_18683_0d6b5742186295457ffd62095c728842.pdf