دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320INSTITUTIONAL APPROACH IN TECHNOLOGICAL INNOVATIONرهیافت نهادی در سیاستگذاری نوآوری تکنولوژیک26946FAکیومرثاشتریانJournal Article19700101Technological innovation, because of its curtail role in socio-economic development is one of the important aspects of governmental policies. In this article technological innovation is studied by an institutional approach. Public policy by applying this approach could use norms, regulations and other institutional measures to improve innovations and technological policy. More specifically in this article we elaborate this hypothesis: technological innovation depend on coordination and collaboration of regulations, norms, enterprises interactions, training and government policy.این مقاله با تأکید بر راهبردی نهادی از رشته های گوناگون که درعلوم انسانی به مطالعه نوآوری پرداخته اند بهره خواهد برد و رابطه توسعه سیاسی-اقتصادی و نوآوری تکنولوژیک، ونقش نهادها در این زمینه را به بحث خواهد گذاشت. عواملی که به ویژه در حیطه علوم سیاستگذاری می گنجند را می توان در حوزه نهادهای اجتماعی به ویژه نهادهای قدرت عمومی، قواعد، مقررات و عرف ها جستجو کرد از اینرو مقاله حاضر تلاش خود را به عوامل نهادی، اجتماعی متمرکز ساخته و استراتژی پژوهش خود را بر تحلیل این عوامل بنا خواهد کرد. در مطالعاتی که مبنی بر رویکرد نظام ملی نوآوری صورت می گیرد، ویژگی هایی مورد توجه و تأکید قرار می گیرد که عمدتاً از ریشه های نظری این رویکرد همچون دیدگاه تکاملی و رویکرد نهاد گرایی برخاسته اند. نظریه نهادی و روابط اجتماعی توجه خود را به نقش حمایتی و هدایتی نهادهای عمومی از سویی و روابط هدفمند و هماهنگ شده بنگاه ها از طریق عرف ها و قواعد رسمی و غیر رسمی از سوی دیگر معطوف می نماید. این مقاله ما را در طرح یک فرضیه نهادی در مطالعات نوآوری یاری می نماید: افزایش نوآوری تکنو لوژیک ناشی از هماهنگی قواعد، هنجارها، مقررات حقوقی، میزان ارتباطات بین بنگاه ها، آموزش های کاربردی کارکنان، و سیاست های حمایتی نهادهای عمومی استدانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320EXAMINATION OF THE ROLE OF CONFLICT RESOLUTION IN INTERNATIONAL RELATIONSبررسی نقش حل و فصل منازعه در روابط بین الملل26947FAمحمدجعفر جوادیارجمندمهدی متینجاویدJournal Article19700101The purpose of this research is to understand the position of conflict resolution in international system. It can be said that, conflict resolution has formed after the Second World War in three stages: foundations, constructions, reconstructions. Conflict resolution has effective role in recognition of the routs and causes of formation of military conflicts and establishing peace in national, regional, and international levels. In the recent two decades, as a result of evaluation methods of conflict resolution, the culture of peace has put forwarded by international authorities and peace researchers. Creation of sustainable peace is required appropriate construction for peace culture and developing of social and political institutions, education in societies from the low level for changing violence to peaceful behavior. These modifications should penetrate in political- social structure in order to achieve sustainable peace.این مقاله تلاشی برای شناخت جایگاه حل و فصل منازعه در نظام بین الملل است. مدعای این پژوهش این است که مفهوم مذکور بعد از جنگ جهانی دوم در سه مرحله ی: بنیان ها، ساختارها و بازسازی ها شکل گرفته است.حل وفصل منازعه در شناسایی ریشه هاو علل پیدایش منازعات نظامی و چگونگی ایجاد صلح در سطوح داخلی، منطقه ایی، و بین المللی مؤثر بوده است. در دهة اخیر در نتیجه تحول روشهای حل و فصل منازعه، فرهنگ صلح و رسیدن به صلح پایدار از طرف سازمان ملل، سایر مراجع جهانی و پژوهشگران صلح مطرح شده است. تحقق صلح پایدار مستلزم بسترسازی مناسب برای فرهنگ صلح و از جمله عوامل مهم آن توسعه نهادهای سیاسی - اجتماعی و همچنین آموزش آحاد جامعه از سطوح پایین به منظور تغییر رفتارهای خشونت آمیز به صلح آمیز است. این تغییرات بایستی در ساختار سیاسی - اجتماعی جوامع نیز نهادینه شود تا زمینه های صلح پایدار فراهم گردد.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320THE INTENSIFICATION OF SECURITY CRISIS IN IRAQ DURING THE COURSE OF "PRE-EMPTIVE OPRATIONS"تصاعد بحران امنیتی در دوران عملیات پیشدستانه در عراق26948FAحسینخلیلیJournal Article19700101Pre-emptive operations doctrin a with purpose of regime change and under the banner of "fight against terrorisim" was put under Washington agenda after the sep11, 2001 tragedy and initiated with Afghanestan Attach. Premature victory and fall of Taleban which faced significant positive reactions all around the world, consequesly caused US invasion against Iraq unilaterally with symbolic coalition under slogan of "Democracy Building" even without UN permition.
But after while, Iraq scene realities, and geopolitik ambiguities, negative reactions of other actors made regional and global spatial transformation in a way that US,s imperial mirage policy process shifted to a multilateral policy.
Today, in spite of passing 5 years from Iraq invasion and suffering unexpected losses, President Bushe, s doctrine,s and all alternative ways shows lack of expected desirable ideals in the process of "State & Security Building" and ends to intensification of security crisis in Iraq and whole region.
The purpose of this paper is to explore this trend and seems that constractive interactions policy between Iran and US is the best strategy and the way out of this stalemate and to stablish constant security & stability in Iraq as well as region, but the formation and fulfill of this reality is far beyond expectation due to the innateness of dominating in nature of US, s empire system.آموزة "عملیات پیشدستانه" با هدف دگرگونی در ساختار رژیم های حاکم بر منطقه، تحت پوشش مبارزه با تروریسم پس از 11سپتامبر2001 در دستور کار واشنگتن قرارگرفت که حمله به افغانستان سرآغاز آن بود. پیروزی زود هنگام و سقوط طالبان موجب شد تا با وجود مخالفت های همه جانبه، عراق در یک ائتلاف نمادین اشغال گردد. واقعیات، ابهامات ژئوپولیتیکی صحنه عراق و واکنش منفی بازیگران باعث شد تا فضای منطقه ای و جهانی به گونه ای شکل گیرد که سراب سیاست "امپراتوری جویانه" آمریکا به فرآیند معطوف به چندجانبه گرایی مبدل گردد. اکنون با گذشت 5سال از این عملیات و تحمل خسارات بیش از انتظار، دکترین مزبور و اقدامات اعمالی در فرایند"دموکراسی سازی" و "امنیت سازی" فاقد مطلوبیت های مورد انتظار بوده و موجب تصاعد بحران امنیتی در عراق و منطقه گشته است. هدف نوشتار حاضر تحلیل این روند می باشد و به نظر می رسد، سیاست تعامل سازنده بین ایالات متحِده و ج.ا.ایران راهبرد اساسی برای برون رفت از این بن بست و برقراری ثبات و امنیت پایدار در منطقه می باشد که به دلیل ذاتی بودن نظام سلطه، تحقق این امر دور از انتظار است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320GLOBALIZATION AND POVERTYجهانی شدن و رابطه آن با فقر26949FAاحمدساعیJournal Article19700101Economic globalization has been formed through last five centries, during which more developed counties in attempt 5 gain profits, influence and more economic lejemony dominated some states and developed their trade, economic and productive activifies. In recent years due 5 technological progress and specially liberalization polies through the world, there has been more progress everywhere. Globalization, from the beginning, have conflicted national autlook and the national governmeats have seen that a threat 5 their soveriegnty. But it seams that the contemporary globalization trend is a factor in reduction of poverty phenomenon, and it has helped to some countries to be came more developed. Meanwhile there is some concerns also.روند جهانی شدن اقتصادی، در طول بیش از پنج قرن گذشته شکل گرفته است. کشورهای توسعه یافته در تلاش برای کسب سود، نفوذ و برتری بیشتر اقتصادی به دورترین نقاط جهان راه یافته و به توسعه فعالیت های تجاری، اقتصادی و تولیدی پرداخته اند . این روند در عصر استعمار سرعت فزاینده ای پیدا کرد و در سال های اخیر، متاثر از پیشرفت های مربوط به فناوری و به ویژه سیاست های آزادسازی در سراسر جهان، به رشد چشمگیری دست یافته است. جهانی شدن از بدو پیدایش به نوعی با نگرش ملی گرایانه در تعارض بوده است و حکومت های ملی آن را مایه فرسایش حاکمیت خودشان دیده اند. مهم ترین ویژگی جهانی شدن اقتصادی را در برداشتن موانع ملی امور اقتصادی، فعالیت گسترده شرکت های چندملیتی و گسترش بین المللی فعالیت های تجاری، مالی و تولیدی می توان دانست، به طوری که تقریباً همه کشورها به طور چشمگیری تحت تاثیر این روند قرار گرفته اند. فرآیند جهانی شدن معاصر به نیرویی برای کاهش پدیده فقر تبدیل گشته و توانسته است که برخی کشورهای فقیر را یاری دهد تا فاصله خود را با کشورهای ثروتمند کمتر نمایند. در کنار این موفقیت ها، برخی نگرانی ها نیز از بابت جهانی شدن گسترش پیدا کرده است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320WORLD AND HISTORICAL QUESTIONS OF/ABOUT PLITICAL LIGITIMACYپرسمان جهانی و تاریخی مشروعیت سیاسی26950FAعلیرضاصدراJournal Article19700101Political Legitimacy(Legitimation - Legitimization) is an important phenomenon and fact. Therefore questions about؛ resources، Origin، authority، basis، standards of Political Legitimacy are basic and permanent questions. Good Question is half of answer. Therefore there are important questions about Political Legitimacy in all societies in the world wide(worldly/globality) and along the history. These questions are in face of all political schools, trends and thinkers. This paper and essay inquire into these questions about aspects or cases of Political Legitimacy and analyse and answers to those. Philosophical and teological aspects of Political Legitimacy are about existence or necessity and why and what about it. Legal or lawfully and political sociology or political science and policy making of P.L. are also important.مشروعیت سیاسی، پدیده ای سرنوشت ساز و حتی سرشتین و سرشت سازست. بنابراین پدیده شناسی مشروعیت سیاسی به ویژه منبع، مبنا و معیار یا شاخصه و نشانه شناسی آن، همواره مسئله اساسی بوده و همچنان چالش خیزست. پرسمان مشروعیت سیاسی متضمن؛ پرسه هایی پیوسته و پرسش هایی پایدار در پدیده شناسی مشروعیت سیاسی عموماً و در مکاتب، ملل و مدنیت های متفاوت، چه بسا مختلف و حتی مخالف و بلکه متعارض بوده و همچنان می باشد. پرسمان مشروعیت سیاسی به مصداق؛«حسن سئوال، نصف جواب» یعنی پرسش درست کردن و درست کردن پرسش و صورت مسئله، نصف پاسخ است، پیش از پاسخ به پرسش از پدیده مشروعیت سیاسی یا پرسه پدیده شناسی سیاسی می پردازد. در این راستا اهم پرسه ها و پرسش های پدیده و پدیده شناسی سیاسی را طرح نموده و اعم آن ها را در موارد عمده ای با بهره گیری از آثار و آراء سیاسی موجود و معتبر، مستندسازی می نماید. این امر نشانه مبتلابه و معتنابه بودن اهم پرسه ها و پرسش های مشروعیت سیاسی در پرسمان پدیده شناسی آن می باشد. مسئله و موضوعی که فراگیر همگی جوامع و جهان ها بوده و فرا روی همگی مکاتب مدنی یا سیاسی و فرهیختگانست.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320THE CONCEPT OF WAR AND MILITARY ETHICS IN SHI'ITE ISLAMمفهوم جنگ و اخلاق نظامی در اسلام شیعی26951FAداودفیرحیJournal Article19700101In Islam, as in many other civilizations, religious texts / principles define and set human behavior.Religion and religious ideas have great importance in understanding the nature of war and military ethics in the Islamic world.
In Islamic Jurisprudence, war is equal to "Jihad" which is one of the ten secondary rules of Islam. Therefore, it is one of the main chapters/topics of the Islamic Jurisprudence.
This article aims to analyse the interpretation of Jihad and military ethics in Shi’ite Islam with reference to the Islamic texts that deal with Jihad from the Shi’ite perspective.
Any proper study of concept of Jihad in Shi’ite Islam shall be based on two principles:
a. Differentiating the classic and new interpretations of Jihad in Islamic jurisprudence.
b. Understanding the basic difference in concept of Jihad between the Shi’ite and Sonnies.
Since these two Issues are so essential, without a proper understanding of the concept of Jihad in Shi’ite Islam, a through understanding of the issue of Jihad would not be possible.مذهب و نظریات مذهبی اهمیتی قاطع در فهم ماهیت جنگ و اخلاق نظامی در جهان اسلام داشته و دارد. جنگ که در ادبیات فقه اسلامی با عنوان «جهاد» شناخته می شود، یکی از فروع دهگانه دیانت اسلام است. و بنابراین، یکی از ابواب اصلی فقه اسلامی می باشد. در این مقاله کوشش می کنیم برداشت اسلام شیعی از ماهیت جهاد و اخلاق نظامی در نصوص اسلامی را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم؛ جهاد در فقه شیعه. این مقاله کوشش کرده است با نظر به دو تفکیک اساسی؛ 1) بین فقه شیعه و اهل سنت در باب جهاد از یک سوی؛ و2) تمایز بین نظریه کلاسیک و جدید شیعه درباره جهاد از سوی دیگر، به تحلیل دو مطلب اساسی در باب جهاد اقدام نماید؛ الف) دیدگاه شیعه در باب ماهیت جهاد در دوره غیبت؛ و ب) اخلاق نظامی و حقوق بشردوستانه در منابع فقه شیعه.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320EPISTEMOLOGICAL BASICS OF ISLAMIC REFORMISM: THEORETICAL CHALLENGES AND RESPONSESمبانی معرفت شناسانه اصلاح طلبی دینی: تحریر چالش های نظری و بسط پاسخ های نظریه26952FAفردینقریشیJournal Article19700101Based on the epistemological theory of Islamic reformism which is an important school of thought in the Muslim world, in order to gain or construct an authentic knowledge, the interaction between reason and religion is a necessity. This theory faces with two main theoretical challenges. The first challenge is the position of Modernists toward this theory. They argue that this theory is in contradiction with free thinking. And the second challenge comes from the viewpoint of traditionalists. From their point of view this theory violates the necessity of absolute obedience from God.
This paper tries to clarify the above mentioned situation by taking into consideration the Islamic reformist’s first hand resources regarding the subject. And the findings of this paper confirm the authenticity of Islamic reformist’s epistemological theory.تئوری معرفت شناختی مکتب اصلاح طلبی دینی ناظر بر ضرورت تعامل عقل ودین در سنجش صحت و سقم گزاره ها و ایده های مختلف است. این تئوری با دو چالش عمده نظری مواجه بوده است. یکی از این دو چالش ناظر بر ادعای متجددین مبنی بر تعارض نظریه تعامل عقل و دین با ضرورت "آزاداندیشی" است و چالش دوم دیدگاه اصل گرایان مبنی بر مغایرت نظریه مزبور با ضرورت "عبودیت الهی " است. این مقاله با پرسش از میزان حقیقی بودن مدعیات متجددین و اصل گرایان در خصوص تئوری تعامل عقل و دین، این فرضیه را به آزمون نهاده است که مدعیات مزبور، با واقعیت تئوری معرفت شناختی اصلاح طلبان سازگاری ندارد و به یک عبارت اثباتی، تئوری تعامل عقل و دین، هم با آزاداندیشی و هم با عبودیت الهی قابل جمع است. این فرضیه با رجوع به متون دست اول برخی از اصلاح طلبان مذهبی و با استفاده از روش تفسیر به آزمون نهاده شده است و نتایج به دست آمده، موید اعتبار فرضیه مورد بررسی است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320THE DEVELOPMENTS OF DIPLOMACY IN THE INFORMATION AGEتحولات دیپلماسی در عصر اطلاعات26953FAمحمد گنجیدوستJournal Article19700101The emergence of the information age, as the result of the miraculous advances in information and communication technology, has set off the ground for changes in all walks of human life. Diplomacy, a concept, as old as the history itself, and in close relations with the two principal elements, namely information and communication, has been influenced by the information age characteristics, much more than any other social domains. Connectivity amongst the most distant nations of the world, through electronic networks; facilitating the easy participation of new players in the world's affaires; interventions by communities or non-governmental organizations and institutions, regional as well as international, in their affairs, both internal and external; introduction of new terms and subjects such as "the global village"; "the global community citizenship rights"; "free and unbiased circulation of information"; "governance of the virtual and cyberspace"; "the prevalence of the e-trade" and billions of dollars of transactions, taking effect in minutes, without even the knowledge of the governments and the related organizations"; manifest the very trend indicating that the content, as well as the behavior of diplomacy is changing and, in cases, is in need of reinvention. It will not be exaggeration to suggest that diplomacy is being revolutionized; but unlike the other revolutions, quietly and in steps.عصر اطـّلاعات برآمده از رشد معجزهآسای فنـّاوری اطـّلاعات و ارتباطات زمینهساز تحوّل در همه زمینههای حیات بشری گردیدهاست. دیپلماسی، که با قدمتی به بلندای تاریخ همواره بر دو عنصر اساسی اطـّلاعات و ارتباطات استوار بودهاست بیش از سایر حوزههای اجتماعی در معرض تأثیرپذیری از مشخـّصههای عصر اطـّلاعات است. اتصال دورترین ملـّتها به یکدیگر از طریق شبکههای الکترونیکی، تسهیل ورود بازیگران جدید به عرصه روابط بینالملل؛ مداخله جمعیـّتها، سازمانها و نهادهای غیردولتی، اعم از منطقهای و بینالمللی در مسائل خارجی و داخلی کشورها، طرح عناوین نوینی چون دهکده جهانی، حقوق شهروندان جامعه جهانی، چرخش آزاد و غیرتبعیضآمیز اطـّلاعات، حاکمیـّت بر فضای اینترنت (رایانهای)؛ رواج تجارت الکترونیک و تحقـّق مبادلات میلیاردی در دقایقی چند، بدون اطـّلاع دولتها و سازمانهای ذیربط، حاکی از روندی است که محتوا و شکل دیپلماسی را متحوّل و بعضاً نیازمند بازتعریف و تغییرات ساختاری نمودهاست. گزاف نخواهد بود چنانچه دیپلماسی در عصر جدید را مواجه با انقلاب بدانیم؛ اگرچه برخلاف انقلابات معمول، بدون سر و صدا و به تدریج صورت پذیرد.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320US WAR AGAINST IRAQ AND THE MEANING STRUCTURE OF THE INTERNATIONAL SYSYTEMجنگ آمریکا علیه عراق و ساختار معنایی نظام بینالملل26954FAحمیرامشیرزاده0000-0002-7983-1397Journal Article19700101در شرایطی که انتظار میرفت جهان پس از جنگ سرد جهانی متکی بر نهادهای بینالمللی و رشد چندجانبهگرایی باشد، تهاجم ایالات متحده به عراق به شکلی کم و بیش یکجانبه و بدون اخذ مجوز از نهادهای بینالمللی ذیصلاح و مبتنی بر آموزه نوین جنگ پیشدستانه یا پیشگیرانه انجام گرفت. این اقدام در سطوح مختلف از جمله در سطح دولت ها و گروه های اجتماعی با واکنشهای منفی بسیار رو به رو شد. پرسشی که در این مقاله به آن پرداخته میشود، این است که چرا این اقدام ایالات متحده با مخالفت های گسترده رو به رو شد؟ فرضیه مورد بررسی نیز این است که مغایرت اقدام آمریکا با ساختار بیناذهنی حاکم بر جامعه بینالمللی، دلیل مخالفت ها بوده است. در این مقاله تلاش میشود با تأکید بر ابعاد هنجاری و معنایی نظم بینالمللی، این رویداد از این منظر و با اتکا بر آموزه های دو نظریه مکتب انگلیسی و سازهانگاری بررسی شود. پس از ارائه چارچوبی مفهومی بر اساس این دو نظریه، مقاله به بررسی اصول بنیادین تعریفکنندة ساختار معنایی نظام بینالملل میپردازد و سپس مغایرت اقدامات آمریکا با قواعد این ساختار نشان داده میشود.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320EVOLUTIONS OF US FOREIGN POLICY AFTER THE COLD WARتحولات الگویی سیاست خارجی آمریکا بعد از جنگ سرد26955FAعباس مصلینژادJournal Article19700101سیاست خارجی آمریکا در دوران بعد از جنگ سرد با تغییرات الگویی و رفتاری همراه بوده است. تغییرات الگویی ناشی از دگرگونی در ساختار نظام بین الملل می باشد؛ در هر ساختار بین المللی شکل خاصی از تعامل بین بازیگران وجود دارد. در ساختار دوقطبی، آمریکا و اتحاد شوروی یکدیگر را در چارچوب «موازنه واقع گرایانه» کنترل میکردند. این الگو، رفتارهای خاص خود را به وجود می آورد. از جمله "رفتارهای الگویی" این دوران میتوان به سیاست هایی از جمله "سد نفوذ"، "بازدارندگی" و "موازنه قدرت استراتژیک" اشاره داشت. در دوران بعد از جنگ سرد، الگوهای رفتاری آمریکا با تغییر رو به رو شد. بخشی از این تغییرات، ناشی از دگرگونی ساختاری در نظام بین الملل است، یعنی اینکه چگونگی توزیع قدرت بین بازیگران با تغییرات فراگیر و گسترده ای همراه گردیده و از سوی دیگر، چگونگی تعامل و رفتار بازیگران مختلف، از جمله کنش ابتکاری آمریکا نیز تکامل می یابد. در روند جدید، شاهد خلق قالب های معنایی و همچنین قالب های ساختاری در رفتار سیاست خارجی آمریکا می باشیم. الگوهای جدید در این روند شکل گرفته است. از جمله این الگوها می توان از هژمونیک گرایی بین المللی، جنگ پیش دستانه، سیاست تغییر رژیم، دیپلماسی عمومی تهاجمی و همچنین گسترش نظامی گری در حوزه های پیرامونی، به ویژه خاورمیانه نام برد. سیاست منطقه ای آمریکا، تابعی از تحولات الگویی در سیاست خارجی می باشد.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320RETHINKING OF THE INTERACTION BETWEEN POLITICAL SYSTEMS AND BUREAUCRACYبازاندیشی تأثیرات متقابل نظام سیاسی و دیوانسالاری در جهان در حال توسعه26956FAحمیدرضا ملکمحمدیحسینقلجیJournal Article19700101The role being played by bureaucracy in today's organizational style of life, is and has been a matter of sudy for prominent academic works, whether at the time it was put on the politico- Administrative scence of the modern states by peerless works of Max Weber or when was a nameless manner in periods of the ancient great empires. This constant company of the Political systems, - Bureaucray – is by no means, a separate set from the former.
In this article, we try to review the fundamental interactions conceived from the functions of these two concepts specialy in developing countries.دیوانسالاری، چه از آن زمان که نامش به یمن تلاش های فکورانه وبر در سیاهه علوم قرار گرفت و قرین و همنشین دو صدساله ها شد و چه از آن زمان که رسمی بی نام و نشان بود، در فراز و فرود تمدن های بزرگ، نقشی حیاتی را ایفا کرده است تا جایی که امروزه، تصور وجود یک دولت پایا و کارآمد بدون تصور وجود یک نظام دیوانی ورزیده، خیالی بیش نیست. «ما در سازمان زاده می شویم، در سازمان رشد می کنیم، تربیت می شویم و بعد از مرگ به سازمان سپرده می شویم.» این، ماحصل اندیشه های باله (باله 1379) در نگاهی نقادانه به سازمان به عنوان مجرایی برای بازآیی قواعد دیوانی محسوب می شود. نظام دیوانی اگرچه در دل نظام سیاسی قرار می گیرد اما چنان بدان پیوسته و با آن همراه است که با لایه برداری از نظام سیاسی در هر نقطه ای، نظام دیوانی به سرعت رخ می نمایاند و خود را به صورت همراهی دایمی و جدا نشدنی با آن آشکار می سازد. از این رو، بی راه نخواهد بود اگر در وارسی پیوند میان این دو، چیستی تأثیر نظام سیاسی بر نظام دیوانی و رابطه برگشتی آن را به کمند آزمون درکشیم و از رهگذر این تأمل، تعامل پیش گفته را به نقطه ای برای بازاندیشی این دو نظام مبدل سازیم.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320COMPARATIVE STUDY OF MODERNIZATION AND REFORMS IN JAPAN AND IRAN IN CONTEMPERORY ERAبررسی تطبیقی نوسازی و اصلاحات در ژاپن و ایران در دوره معاصر26957FAسیداحمدموثقیمحمد حسنجباریJournal Article19700101ran and Japan are two Asian countries which in confrontation with west superiorities, started the reforms and modernization in the modern shape. The two countries reformist and modernistic elites found it necessary to be leved with the west in the fields of military, economy, training and so on the reforms and modernization. Japan reforms and modernization with restitution of power to the emperor in mid 19 th chrisitian century (1868) was began. Japan elites , in other word , japan powerful forces with a unit aim, that is for achieving to development, for overcoming to the west superiorities were unit and could to reach to development and became equal with the west. But al though iran reforms and modernization had begun sooner than in contemporary era through abbas mirza at the first of 19 th century , with elits uninamity, in other word the powerful forces for achieving to development and overcoming in west superiorities, were not cooperated. The powerful forces for maintaining their benefists were not ready to cooperate with each other for promoting reforfms and modernization.ایران و ژاپن دو کشور آسیایی می باشند که در مواجهه با برتری های غرب، نوسازی و اصلاحات را به شکل مدرن شروع کردند.نخبگان نوساز و اصلاح طلب دو کشور برای هم سطح شدن با غرب در زمینه های نظامی، اقتصادی، آموزشی و...، نوسازی و اصلاحات را ضروری دانستند.نوسازی و اصلاحات ژاپن با اعاده قدرت به امپراطور در اواسط قرن 19م [1868م] شروع شد. نخبگان و نیروهای قدرتمند ژاپن با یک هدف واحد، آن هم رسیدن به توسعه، برای فائق آمدن بر برتری های غرب اجماع و انسجام داشتند و توانستند به توسعه دست یابند و هم سطح غرب شوند. ولی با وجود اینکه نوسازی و اصلاحات در ایران زودتر از ژاپن در دوره معاصراوائل قرن19م با عباس میرزا شروع شده بود، با اجماع و انسجام نخبگان و نیروهای قدرتمند جهت رسیدن به توسعه و فائق آمدن بر برتری های غرب همراه نبود. نیروهای قدرتمند جهت حفظ منافع شخصی شان حاضر به همکاری با همدیگر برای پیشبرد نوسازی و اصلاحات نبودند.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320THE CHANGE OF SHIITE'S POLITICAL DISCOURS IN 20TH CENTURYتحول گفتمان سیاسی تشیع در قرن بیستم26958FAسیدمحمدموسویJournal Article19700101This essay represents the change of Shiite's political discourse in 20th century. The outputs of research explain that Shiite has different political discourse after pass of the last Imam, which it differs from political Neutralism to political participation during 20th century. therefore discourse of "Velayat Fageh" dominant one after the victory of slamic revolution.این نوشتار بر آن است تا تحول گفتمان سیاسی شیعه را در قرن بیستم نشان دهد. داده های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان سیاسی شیعه بر خلاف دوره حضور امام معصوم (ع) در دوره غیبت تنوع دارد. بدین معنا که در دوره های خاص بنا به عللی گفتمان سیاسی خاصی شکل گرفته است. مهم ترین تحول گفتمان شیعه در قرن بیستم تحول از سیاست گریزی و تمایل به ضرورت دخالت در مسائل سیاسی با هدف تشکیل حکومت اسلامی است. از اینرو، گفتمان ولایت فقیهان عادل، گفتمان سیاسی غالب شیعه در این دوره است، که با پیروزی انقلاب اسلامی به گفتمان حاکم تبدیل شد .دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320WEST, IDENTITY AND POLITICAL ISLAM: IMAGES OF THE ISLM IN THE WESTغرب، هویت و اسلام سیاسی: تصورات و پنداشت های غرب از اسلام26959FAعلی اشرفنظریJournal Article19700101The Rise of Political Islam and Islamism in Muslim countries cause a pervasive & contestable controversy among western scholars. Today Islam has been identified with Activism, Radicalism, Fundamentalism, and etc. yet, there are many questions being propounded; such as, what is political Islam? Why Islamic movements acted against interest of the west? Why Islamism constructed against the west?
There is no doubt that the rise of Islamism & Political Islam has produced a major global ideological shift that has manifested basically in more focus on and accommodation of the political legitimacy of the west , thus in the west focus has been instead on Islamic Threats to interests and lifestyles of the west.
This article aim at outlining the ideas and processes that have been used to study Islam and to create major western images about Islam. The conclusion suggests a different frameworks for studying Islamic Movements and consequently, refining and correcting western images.مسئله «اسلام گرایی» و «اسلام سیاسی» در برگیرندة مباحثی گسترده، دامنه دار و مجادله برانگیز است که ابعاد و دامنههای آن در سال های اخیر به واسطة شکلگیری آثار و نظریات گوناگون، غنیتر شده است. در درون مباحث و نظریات موجود میتوان مجموعهای متنوع و متفرق از مباحثات و مجادلات فکری را در ارتباط با «هویت اسلام سیاسی» و چرایی و چگونگی پدیدار شدن آن، ملاحظه نمود. اما علی رغم این تلاش ها، آنچه که در این زمینه موجب ابهام مفهومی «اسلامگرایی» و «اسلام سیاسی» میشود، ماهیت سیال و مبهم این پدیده است که موجب شده است طیف گستردهای از گفتمان های متفاوت را از جریان های نوگرا، میانهرو و پذیرای تحول، تا رادیکالیسم نامتسامح و خشونت طلب را در برگیرد. پرسش اولیه ما در این پژوهش، این است که منظور از «اسلام سیاسی» چیست؟ در نظریههای متفکرین غربی، هویت اسلام سیاسی چگونه پیبندی میشود؟ اسلامگرایان نیز در ارتباط با «غیریت» متمایز از خود، یعنی «غرب»، چه هویتهایی یافتهاند؟ چه عواملی در «برساخته شدن» هویت سیاسی مسلمانان از سوی متفکرین غربی تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه اصلی در پژوهش حاضر این است که «شناخت غرب از اسلام بیانگر انگارههای پدیدارشناسانه است که مبتنی بر روابط پیچیدة میان متن، کلام، شناخت اجتماعی، قدرت و جامعه است و در پرتو آن تصوراتی درباره «دیگران» در چارچوب گزارههایی قابل بیان ارائه میشود». بنابراین تمرکز بحث ما، بیشتر بر نحوه شکلگیری ایدههایی متمرکز است که دیدگاه غرب نسبت به اسلام سیاسی (به خصوص در یک دهة اخیر) از یک سو و دیدگاه اسلامگرایان را در ارتباط با غرب از سوی دیگر شکل داده است. بر این اساس با بهرهگیری از روش های «پدیدار شناسی» و «تحلیل گفتمان»، درصدد درک چگونگی شکلگیری الگوهای هویتی پیرامون اسلام سیاسی برمیآییم. در ادامه با نگاهی از درون، گفتمان های هویتی شکل گرفته را مورد کندوکاو قرار داده و نحوه به چالش کشیده شدن آنها را مورد مداقه و بررسی قرار می دهیم.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967838120080320THE BOOK REVIEW OF THE REVISIONIST REFORMERS AND STEPFATHERSمعرفی و نقد کتاب : اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها26960FAعباسخلجیJournal Article19700101This review article presents a brief in reduction of The Revisionist Reformers and Stepfathers and points out some of the strengths of the book. The theoretical approach which the book is developed on is one of the strengths. How ever, there are some limitations such as: Lack of theoretical framework, use of wage methodology in explaining the subject, not applying a critical approach toward the current literature, not using all the authentic sources, weak editing of the book and not using a good framework for writing the references ant bibliography are the main weaknesses of the book which in turn decreased the validity of the findings and theoretical validity of the book?این مقاله انتقادی، با ارایه خلاصه ای از مطالب کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها، برخی ویژگی های برجسته آن را آشکار می سازد. رهیافت نظری پژوهش از جمله این برجستگی هاست. اما برخی کاستی ها بر اعتبار روشی و یافته های پژوهشی آن لطمه وارد ساخته است. فقدان چارچوب نظری، هرج و مرج روش شناختی در تبیین موضوع، عدم رویکرد انتقادی نسبت به آثار موجود و ادبیات موضوع، عدم کفایت منابع، ویراستاری ضعیف، رعایت نکردن نکات روش شناختی در ارجاعات و تنظیم کتابنامه، مهم ترین ضعف های کتاب هستند.