دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923REFLECTIONS ON THE POLITICAL THOUGHTS OF GHAZALI, USING THE THEORETICAL FRAMEWORK OF SPRINGSتأملی در اندیشۀ سیاسی غزالی با بهرهگیری از الگوی روششناسی اسپریگنز5515706816010.22059/jpq.2018.207694.1006813FAمحمد مهدیاسماعیلیاستادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانمیثمعباسیدانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20160606Imam Mohammad Ghazali is, one of the greatest Thikers in the Islamic world. He is characterized by many books on various subjects, and he sometimes states the same thing in a different manner. It sounds like abu Hamed lacked an integrated personality, integrity and unity in his works, that first of all refers to numerous spheres of context in which he has worked. This can be explained as a critical situation to the investigation of events in his life. According to al-Ghazali’s political thought and the critical circumstances in his life, this research aims to use the methodology of Thomas Springs, which has four steps: 1. Noticing disorder; 2. Identifying distress; 3. The rehabilitation of political society and 4. Providing solution. The purpose of this paper is to investigate the deep relations between the thought and works of Al-Ghazali’s era of crisis.امام محمد غزالی از بزرگترین متفکران جهان اسلام است. ویژگی بارز وی کثرت تألیفات در موضوعهای مختلف است. او در بعضی اوقات در موضوع واحد، حرفِ مختلف زده است. چنین مینماید که ابوحامد شخصیت یکپارچه و منسجمی نداشته است و این یکپارچگی و وحدتنداشتن در آثار، قبل از همه بر میگردد به حوزههای متعددی که او در آن زمینهها قلمفرسایی کرده است. این موضوع را میتوان با بررسی رویدادهای زندگی وی و بحرانی توضیح داد که در زمانة او وجود داشت. این پژوهش بهدنبال آن است تا با بهرهگیری از الگوی روششناسی توماس اسپریگنز، اندیشۀ سیاسی غزالی را با توجه به شرایط بحرانیای که بر عصر وی حکمفرما بود بررسی کند. این الگو چهار مرحله دارد: 1. مشاهدۀ بینظمی؛ 2. مرحلۀ تشخیص درد؛ 3. بازسازی آرمانی جامعۀ سیاسی؛ 4. ارائه راهحل. هدف در این نوشتار، بررسی ربط عمیق میان اندیشه و آثار غزالی با بحران زمانۀ وی است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923CONSTRICTION AND EXPANSION OF SUBNATIONAL DISINTEGRATION UNDER THE E.U. POLICIESقبض و بسط واگراییهای فروملی در پرتو سیاستهای اتحادیۀ اروپا5715886816110.22059/jpq.2018.238726.1007106FAسید داوودآقاییاستاد گروه مطالعات منطقهای دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانعبداللهمهرباندانشآموخته دکتری مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20170906While European countries have been taking decades to form a transnational unit under the European Union, and have ceded part of their sovereignty and independence, in many of these countries secessionist movements have called for a break-up with their respective governments that have been on rise. The article seeks to clarify the correlation between convergence and separatist tendencies in Europe. The carried out studies indicate that the EU policies on minorities strengthen ethnic and local identities in a way that will allow them to involve in decision-making in determining their fate. It opens up a door to evade the constrained frames of their respective governments, and in another way, it allows minorities to have more salient role in the adoption of national policies by adjusting the national sovereignty of the member states.در حالی که کشورهای اروپایی چند دههای است برای تحکیم همگرایی و تشکیل واحدی فراملی باعنوان اتحادیۀ اروپا گام برمیدارند و بخشی از حاکمیت و استقلال خود را به این نهاد واگذار کردهاند، در بسیاری از این کشورها جریانهای جداییطلب، خواستار گسست از دولت متبوعشان هستند و روند فزایندهای به خود گرفتهاند. این مقاله در پی تبیین همبستگی میان همگرایی و گرایشهای جداییطلبانه در اروپاست. بررسیهای موجود نشان میدهد که بهکارگیری سیاستهای اتحادیۀ اروپا دربارۀ اقلیتها از جهتی هویتهای قومی و محلی را تقویت میکند و به آنها اجازه خواهد داد تا در تصمیمگیریهای مرتبط با سرنوشت خود نمایندگانی داشته باشند؛ بنابراین دریچهای برای گریز از چارچوبهای متصلب دولتهای متبوعشان بر روی آنها میگشاید. از سویی دیگر با تعدیل حاکمیتهای ملی کشورهای عضو، مجالی برای نقش پررنگتر اقلیتها در سیاستهای ملی باز میکند.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923MODERNITY, GLOBALIZATION AND MODERN AND POSTMODERN TERRORISMمدرنیته، جهانیشدن و پدیدۀ تروریسم مدرن و پسامدرن5896086816210.22059/jpq.2018.204468.1006767FAسیدمحسنآلغفوراستادیار گروه علوم سیاسی، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهوازرضاصادقیاندانشجوی دکتری مسائل ایران، دانشکدۀ علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضاJournal Article20160502Understanding the phenomenon of terrorism in the era of globalization and the relationship between the two, according to accepted changes in the mindset of modernity is possible. Modernity is not the only factor in the emergence of terrorist groups, but also one of the main causes of terrorism is modern and postmodern. As can be seen in a general classification of three different dark named terrorists, terrorists, traditional, modern and traditional Psamdrn.rvykrd terrorist groups, terrorists of modern and postmodern Tva’man the latter case is different.<br /> a. If the traditional terrorists worked with Tryqhaydygr action.not a dealer.and strives to challenge the established order makes.فهم پدیدۀ تروریسم در عصر جهانیشدن و ارتباط میان آن دو، با توجه به تحولات صورتگرفته در فضای فکری مدرنیته امکانپذیر است. مدرنیته، تنها عامل ظهور گروههای تروریستی نیست؛ بلکه از عوامل اصلی بروز تروریسم مدرن و پسامدرن است. آنچنان که میتوان در یک دستهبندی کلی از سه گروه متفاوت تروریست نام برد: تروریستهای سنتی، مدرن و پسامدرن. تروریستهای مدرن و پسامدرن برآمده از تحولاتی هستند که با موج فزایندۀ مدرنیته و بهتبع آن جهانیشدن پا به عرصه گذاشتهاند. در تمام تحرکات صورتگرفته از سوی این دو گونه میتوان نشانهها و رگههای جدی از ستیز و دشمنی با جهانیشدن را مشاهده کرد؛ در صورتی که تروریستهای سنتی با روشیدیگر فعالیت میکردند. اهداف تروریستهای سنتی محدود بود؛ در حالی که تروریستهای مدرن و پسامدرن اهداف خود را فراتر از اشخاص سرشناس و ترور مسئولان دولتی انتخاب میکنند. همانند اندیشۀ مدرنیته که هیچ محدودکنندهای را نمیپذیرد، تروریستهای مدرن و پسامدرن نیز راهی را برای تفکراتشان راهِ برداشته نشدنی نمیدانند. مکتوب پیشرو میکوشد تا نشان دهد که پدیدۀ تروریسم مدرن و پسامدرن برخلاف تروریسم سنتی واکنشی به پیامدهای مدرنیته و جهانیشدن است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923NEW REGIONAL COOPERATION IN CENTRAL ASIA AND ITS FUTURE PROSPECTSهمکاری های نوین منطقهای اسیای مرکزی و چشمانداز آیندۀ آن6096296816310.22059/jpq.2018.213383.1006877FAحسینپوراحمدی میبدیاستاد گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل، دانشکدۀ علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی0000-0002-8210-529xعارفبهرامیدانش آموختۀ کارشناسی ارشد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160910After the collapse of the Soviet Union and its impressive economic downturn in the region of Central Asia in the 1990s, in the first decade of 2000, the region experienced rapid economic growth and internal and external integration. Integration in Central Asia, the connection between Kazakhstan, Kyrgyzstan, Afghanistan and the rapid growth in economic relations with some great neighbors, especially China and Russia. This process of integration of Central Asia is part of a larger process of integration of the Eurasian Economic Space. In this sense, economic integration in Central Asia is a reality. But serious gaps exists in this process, including practical procedures, limited number of countries in the region, intra-regional trade, especially by Turkmenistan and Uzbekistan, closure of borders, lack of cooperation in the fields of energy and water, weak governments and regional organizations. <br /> But three most recent evolution of the process of regional cooperation in Central Asia suggests: 1: China's apparent intention to use the Shanghai Cooperation Organization and CAREC program as an effective tool to support regional economic cooperation; 2: the Eurasian Economic Community, led by Russia and its progress in the creation of a customs union; 3: Europe and the United States to support the efforts of the Central Asia Regional Integration Special Program for the Economies of Central Asia through both centralized and regional initiatives in Afghanistan. In this paper, the economic and social indicators of Central Asian republics from 2005 to 2015 are examined that at the same time new working processes that control the growth of this index in the Republic have also that herald a promising future for the region.پس از فروپاشی اتحاد شوروی در دهۀ 1990 و رکود اقتصادی چشمگیر حاصل از آن در منطقۀ آسیای مرکزی، در دهۀ نخست سال 2000، منطقه روند رشد سریع اقتصادی و ادغام داخلی و خارجی را تجربه کرد. ادغام در آسیای مرکزی، اتصال بین قزاقستان، قرقیزستان افغانستان و رشد سریع در روابط اقتصادی با برخی از همسایگان بزرگ، بهویژه چین و روسیه بود. این فرایندِ ادغام آسیای مرکزی بخشی از روند بزرگتر ادغام فضای اقتصادی اوراسیا بوده است. در این معنا، یکپارچگی اقتصادی آسیای مرکزی یک واقعیت است؛ اما در این فرایند این شکافهای جدی وجود دارد: رویۀ عملی بستۀ برخی از کشورهای منطقه به تجارت درونمنطقهای بهویژه توسط ترکمنستان و ازبکستان، بستهشدن مرزها، همکارینداشتن در زمینههای انرژی و آب، حکومتها و سازمانهای منطقهای ضعیف. همکاریهای منطقهای مؤثر در میان کشورهای آسیای مرکزی، رؤیایی دور باقی مانده است؛ ولی چهار تحول اخیر بهشدت از روند همکاریهای منطقهای در آسیای مرکزی حکایت دارد: 1. نیت آشکار چین برای استفاده از سازمان همکاری شانگهای بهعنوان ابزاری مؤثر برای حمایت از همکاریهای اقتصادی منطقهای؛ 2. روند جامعۀ اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه و پیشرفت آن در ایجاد یک اتحاد گمرکی؛ 3. تلاش اروپا و آمریکا برای حمایت از روند ادغام منطقهای افغانستان؛ 4. تلاشهای مداوم، با حمایت چین برای تقویت برنامۀ همکاری اقتصادی منطقهای آسیای مرکزی.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923ANALYSIS OF THE RELATIONS BETWEEN SUBJECT AND POWER INSTITUTIONS IN SAFAVID ERA; FOCUSING ON THE RELATIONS BETWEEN THE SCIENTISTS AND KINGSکنکاشی بر مناسبات نهاد دانش و قدرت در دورۀ صفوی با تأکید بر روابط علما و پادشاهان6316506816410.22059/jpq.2018.214786.1006890FAسمیهحمیدیاستادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بیرجندپیمانزنگنهمربی گروه علوم سیاسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بیرجندJournal Article20160910Discourse is a set of commends and statements which gives meaning to the conditions for social agents. In discourse approaches, some of the concepts and subjects are excluded; because the discourse system highlights some concepts and subjects and ignores some others due to its notion. In the discourse system, some subjects are highlighted based on the favorites of the power system, because those subjects give legitimacy to the political system. In Safavid era which is regarded as a landmark in the history of Shias, the subject of religious jurisprudence provides legitimacy for the power institution, because in this era, many of kings’ behaviors are shaped based on teachings of Shia. In this era, many scientists have come to Iran from other Islamic countries and promoted Shia teachings influenced by the favorable atmosphere created by the Safavid kings. The notion of the relations between scientists and the Safavid kings is important because many of Shia scientists had important roles in legitimizing and consolidating the situation of the Safavid kings. However, some of these scientists refused to approach the Safavid kings in the frame of that scientific structure which gave legitimacy to the kings and rejected many of their behaviors with the critical approach. This research intends to analyze the opposing and proposing approaches of the scholars in producing religious jurisprudence to the power structure of the Safavid using Michel Foucault’s theory of subject and power.گفتمان مجموعهای از احکام و گزارههاست که شرایط را برای عاملان اجتماعی معنادار میکند. در رویکردهای گفتمانی، برخی از مفاهیم و موضوعها کنارگذاشته میشوند؛ زیرا نظام گفتمانی بنا به ماهیتی که دارد برخی از موضوعها و مفاهیم را برجسته میکند و برخی دیگر را به کنار مینهد. در نظام گفتمانی برخی از دانشها بر اساس مطلوبهای نظام قدرت برجسته میشوند؛ زیرا آن دانشها بنا به ماهیتی که دارند به آن نظام سیاسی مشروعیت میبخشند. در دورۀ صفویه که نقطۀ عطفی در تاریخ تشیع محسوب میشود، دانش فقه به نهاد قدرت مشروعیت میبخشید؛ زیرا در این دوره بسیاری از کردارهای پادشاهان بر مبنای تعالیم و آموزههای تشیع شکل گرفته بود. در این زمان بسیاری از علما از سایر شهرهای اسلامی به ایران میآمدند و تحت تأثیر فضای مساعدی که پادشاهان صفوی ایجاد کرده بودند، آموزههای شیعی را ترویج میکردند. ماهیت روابط علما و پادشاهان صفوی از آنجا اهمیت دارد که بسیاری از علمای شیعی در مشروعیتبخشی و تحکیم موقعیت حاکمان صفوی نقش ارزندهای را ایفا کردهاند؛ اما برخی از این علما در قالب همان ساختار دانشی که به پادشاهان مشروعیت میداد، از نزدیکشدن به پادشاهان صفوی خودداری میکردند و با رویکردی انتقادی، بسیاری از رفتارهای آنان را تأیید نمیکردند. پرسش این پژوهش آن است که عالمان دینی در دورۀ صفویه در ارتباط با پادشاهان به تولید چه دانشی اقدام کردند؟ این نوشتار برآن است تا با تکیه بر روش گفتمان دانش قدرت میشل فوکو، نوع رویکردهای موافق و مخالف علما در نهاد تولید دانش فقه را نسبت به ساختار قدرت صفوی بررسی و کنکاش کند.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923EVENTS AND EVALUATION OF LEADERS’ BELIEF CHANGE (THE CASE OF BARACK OBAMA AND 11TH PRESIDENTIAL ELECTION IN IRAN)رخدادها و سنجش تغییر در باورهای رهبران (مطالعۀ موردی: باراک اوباما و انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ایران)6516706816510.22059/jpq.2018.205882.1006781FAعلیرضاخسرویاستادیار گروه روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانشایانافراسیابیدانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20160419Political leaders reprocess the information related to situation based of their cognitions, and then come to a perception of their situation. However beliefs usually resist in confronting to change, but the change may take place by different factors like the occurrence of an outside event. In this article we are going to evaluate such a change in the beliefs of American current president Barack Obama and we want to know if his beliefs has changed after 11<sup>th</sup> presidential election in Iran or not. The hypothesis, which we test with operational code theoretical framework and by VICS method, is that his beliefs changed only partially and this change is unremarkable, but toward more optimism and cooperation. Without considering the reasons for this change, the results based of the methods we acquired, confirm our hypothesis.رهبران سیاسی اطلاعات مربوط به موقعیت را بر اساس ادراکات یا به بیان دقیقتر باورهای خود پردازش میکنند و به برداشتی از موقعیت میرسند. با وجود اینکه باورها اغلب در مقابل تغییر مقاومت میکنند، تحول در آنها منتفی نیست و ممکن است به علتهای گوناگونی از جمله وقوع رخدادی خارجی دچار تغییر شوند. در این مقاله چنین تغییری را در باورها بررسی خواهیم کرد. بهدلیل اهمیت نقش رئیس جمهور آمریکا در سیاست خارجی این کشور، بر تغییر احتمالی باورهای باراک اوباما رئیس جمهورآمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ایران متمرکز خواهیم شد. فرضیهای که در چارچوب نظریۀ رمزگان عملیاتی و با روش ویآیسیاس مورد آزمون قرار میگیرد، این است که تغییر در باورهای اوباما جزئی و محدود، ولی در جهت جلب همکاری بیشتر بوده است. یافتههای ما جدا از دلایل و زمینههای تغییر، این فرضیه را تأیید میکند.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923ORIGINALITY PEACE IN ISLAMIC POLITICAL THOUGHT AND FOREIGN POLICY OF THE ISLAMIC REPUBLIC OF IRANاصالت صلح در اندیشۀ سیاسی اسلام و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران6716896816610.22059/jpq.2018.39095.1006187FAبهادرزارعیاستادیار دانشکدۀ جغرافیا دانشگاه تهران0000-0003-3343-6225Journal Article20140107Islam, various verses of the Holy Quran, Muslim scholars and jurists, peace, relationships, communities and nations as well as the originality and attention are highlighted. According to Islamic Sharia direct impact on the formation of the Islamic Republic of Iran and the drafting of the constitution and the principles of foreign policy, as can be seen during more than three decades of the Islamic Republic, our relations with other nations of the world behaves somewhat Peace violence and peace in Islam is based on mutual respect and authenticity, and shortage of foreign policy, the main attention is clear and obvious. Always two different approaches towards peace in the international community during this period offered by the government is one acceptable and the other has been ignored.صلح و همزیستی مسالمتآمیز انسانها و ملتها با یکدیگر، هم در درون مرزها و هم در عرصۀ نظام بینالملل از ضرورتهای ارکان پایدار تمدن بشری و منطبق بر فطرت و طبیعت بشر در طول تاریخ بوده است. اسلام، آیات متعدد قرآن کریم، اندیشمندان و فقهای جهان اسلام نیز بر اصالت صلح در روابط جوامع و ملتها تأکید و توجه جدی دارند. با توجه به تأثیر مستقیم اصول شریعت اسلام در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران و تدوین قانون اساسی و اصول سیاست خارجی، همانگونه که ملاحظه میشود، در طول بیش از سه دهه حیات جمهوری اسلامی، روابط ما با سایر ملتهای دنیا تا حدودی رفتاری صلحآمیز و مبتنی بر احترام متقابل بوده و به اصالت صلح در اسلام و بهتبع آن در سیاست خارجی، بهعنوان اصلی مسلم و بدیهی توجه جدی شده است. دولتمردان در ایران همواره دو رویکرد متفاوت نسبت به اصل صلح در این مدت به جامعۀ جهانی عرضه کردهاند که یکی پذیرفته شده و دیگری نادیده انگاشته شده است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923COMPARING THE PRACTICE OF HUMAN RIGHTS COMMISSION AND THE HUMAN RIGHTS COUNCIL TOWARD ISLAMIC REPUBLIC OF IRANمقایسۀ عملکرد کمیسیون و شورای حقوق بشر در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران6917076816710.22059/jpq.2018.201084.1006745FAمهدیعباسزاده فتحآبادیاستادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر کرمانزهراشجاعیدانشآموختۀ رشتۀ دیپلماسی و سازمانهای بینالمللی دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20160305Because of the importance of Human Rights issues, mechanisms and organizations established in this field have an especial importance too. The Human Rights Commission and the Human Rights Council substituted the former are two important mechanisms established in this respect by the U.N. The major functions of these organizations are development, promotion, protection and supervising human rights in member states of the U.N such as the Islamic Republic of Iran. The investigation of human rights situation in Iran started when the Human Rights Commission was established and continued when the Human Rights Council substituted in 2006. The main goal of the present research is to compare the practice of these two organizations toward Iran for finding the similarities and differences. Findings of the research show that despite of the organizational changing and developments in the Human Rights Council there are not considerable differences in the practice of the Human Rights Council compared to the Human Rights Commission; this means that the general political atmosphere and criticisms against Iran experienced in Human Rights Commission practice toward Iran continued in the practice of its substituted organization. Meanwhile Iran's attempts in establishing channels to affect the decisions of both organizations have not been successful. Research method in this research is analytical-descriptive and data gathering is based on library way. به سبب اهمیت مباحث حقوق بشر جهانی، سازوکارهای بینالمللی ایجادشده در این زمینه اهمیت خاصی دارند. از سازوکارهایی که سازمان ملل متحد ایجاد کرده است، میتوان به کمیسیون حقوق بشر و در پی آن شورای حقوق بشر اشاره داشت. وظیفۀ این ارکان توسعه، ترویج، حمایت و نظارت بر وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران بوده است. بررسی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس کمیسیون آغاز شده و در شورای حقوق بشر ادامه پیدا کرده است. نکتهای که شایان توجه است ضرورت توجه به شباهتها و تفاوتها در عملکرد کمیسیون و شورای حقوق بشر یا بهبیان دیگر مقایسۀ عملکرد این دو نهاد است. این موضوع پرسش اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. فرضیۀ این پژوهش این است که با وجود تغییرات سازمانی در شورای حقوق بشر از لحاظ عملکرد و انتقادهای واردشده به جمهوری اسلامی ایران تفاوت محسوسی در روند کاری شورای حقوق بشر نسبت به کمیسیون حقوق بشر ایجاد نشده است. همچنین جو سیاسی حاکم بر کمیسیون حقوق بشر در روند کاری شورای حقوق بشر نیز محسوس است. بدین ترتیب با وجود تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد کانالهای ارتباطی با شورای حقوق بشر، شاهد هستیم که تفاوت شایان توجهی در ارتباط ایران و شورای حقوق بشر، نسبت به ارتباط ایران و کمیسیون حقوق بشر رخ نداده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفیتحلیلی و شیوۀ گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923ANALYZING THE CONCEPT OF WEAPONS OF MASS DESTRUCTION AND THEIR ADAPTATION TO THE ISLAMIC POINT OF VIEW, WITH EMPHASIS ON THE VIEWS OF THE SUPREME LEADER OF IMAM KHAMENEIبررسی تحلیلی مفهوم سلاحهای کشتار جمعی و تطبیق آن بر دیدگاه اسلامی با تأکید بر آرای مقام معظم رهبری امام خامنهای (مدظله العالی)7097326816810.22059/jpq.2018.207307.1006804FAحسنعبدیاستادیار گروه فلسفۀ دانشکدۀ فلسفه و اخلاق دانشگاه باقرالعلوم (ع)محمد جوادهاشمیدکترای دینپژوهی دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20160606"WMD" is one of the issues to which sense, religion, morality and law do not apply. With the advancement of science and technology and the production of new and advanced weapons, evidence of weapons of mass destruction remains unclear. The definition of weapons of mass destruction and by the criterion "WMD" of weapons can be of great help to clarify the prohibition of certain weapons; opinions expressed in this article will examine the components of weapons of mass destruction and offers a comprehensive definition of weapons of mass destruction. The new definition of weapons of mass destruction in accordance with the opinion of the Supreme Leader Ayatollah Seyyed Ali Khamenei (Dama Zillah Al-Aali) also the definition is discussed in Islamic sources.<em>در این مقاله با استفاده از روش توصیفی</em><em></em><em>اسنادی، تلاش شده است ضمن بررسی مؤلفههای سلاحهای کشتارجمعی، تعریفی جامع از سلاحهای کشتار جمعی ارائه شود. در ادامه برخی ابعاد سلاحهای کشتار جمعی</em><em>مطابق با معیار ارائهشده، بر اساس آراء دینشناختی مقام معظم رهبری امام خامنهای (مدظلهالعالی) بررسی شده است. بر اساس یافتههای پژوهش منظور از سلاحهای کشتارجمعی سلاحهایی است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم از راه تخریب محیط زیست یا تخریب سازههای ساخت بشر به انسان</em><em></em><em>ها آسیب میرساند و این آسیبرساندن برگشتناپذیر است یعنی امکان ترمیم و بهبود به وضع اولیه را ندارد یا به کشتار گروهیِ انسان</em><em></em><em>ها منجر میشود و نمیتوان در کاربرد این سلاحها و آسیبرسانی آنها میان نظامیان و غیرنظامیان تفکیکی داشت؛ بهگونهای که هرگاه از این سلاحها استفاده میشود در کنار نظامیان، شمار بسیاری از غیرنظامیان هم کشته میشوند یا آسیب میبینند. همچنین بررسی بیانات مقام معظم رهبری امام خامنهای (مدظلهالعالی) نشان میدهد که از نظر ایشان استفاده از سلاحهای کشتارجمعی نه تنها به کشتار و تخریب گسترده منجر میشود؛ بلکه میان آحاد ملت، نظامی و غیرنظامی، کوچک و بزرگ، زن و مرد و کهنسال و خردسال تمایزی قائل نمیشود و آثار ضدبشری آن مرزهای سیاسی و جغرافیایی را در مینوردد؛ حتی به نسلهای بعدی نیز خسارتهای جبرانناپذیر وارد میسازد؛ بنابراین هرگونه استفاده و حتی تهدید به استفاده از این سلاح، نقض جدی مسلمترین قواعد بشردوستانه و مصداق بارز جنایت جنگی بهشمار میآید و بهلحاظ شرعی حرام است.</em>دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923SECURITY COUNCIL OF UNITED NATIONS AND CRISIS MANAGEMENT (CASE STUDY: SYRIA AND UKRAINE CRISIS)شورای امنیت و مدیریت بحرانهای منطقهای (مطالعۀ موردی: بحرانهای سوریه و اوکراین)7337516816910.22059/jpq.2018.236849.1007093FAنسرینمصفااستاد گروه روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانمریمعبادیکارشناس ارشد روابط بینالملل دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20170705When Crises, as permanent variables of international politics occur, actions are taken by international actors to manage and control them. One of these actors is the Security Council as its main responsibility is the maintenance of international peace and security. Considering actions of this organization in numerous crises, this question arises what factors affect its role in crises management. In response, this assumes that its role is affected by the nature of crisis, its expansion and the policies of great powers. Findings of the research indicated factors such as the extent of the crisis, the variety of issues in crisis and presence of an effective intervening player affect the position and actions of the this institute.بحرانها بهعنوان متغیرهای دائمی سیاست بینالملل هنگامی که بهوقوع میپیوندند از سوی بازیگران مؤثر نظام بینالملل برای مدیریت و کنترل آنها اقداماتی صورت میگیرد. شورای امنیت بهعنوان مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بینالملل یکی از این بازیگران است. با توجه به اقدامات این نهاد در بحرانهای متعدد این پرسش مطرح است که ایفای نقش آن در بحرانها متأثر از چه عواملی است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح میشود که ایفای نقش شورای امنیت در مدیریت بحرانها متأثر از ماهیت بحران، گستردگی بحران و سیاست قدرتهای بزرگ است. یافتههای پژوهش هم نشان میدهد که عواملی همچون گستردگی بحران، تنوع مسائل در آن و حضور بازیگر مداخلهگر مؤثر در موضعگیریها و اقدامات این نهاد، تأثیرگذار است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923BECOMING MINORITY AS A REVOLUTIONARY ACT (AN INTRODUCTION TO THE IDEA OF ‘MINORITARIAN DEMOCRACY’)اقلیتشدن بهمثابۀ کنشی انقلابی مقدمهای بر ایدۀ «دموکراسی اقلیتی»7537706817010.22059/jpq.2018.134431.1006637FAمحمود رضامقدم شاددانشآموختۀ دکتری علوم سیاسی(گرایش اندیشه) دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20151116Nowadays, perhaps more than any time before, both politicians and political philosophers are struggling with the question of minorities. The main question here, in this article, is about the historical role of minorities in the democracy project. I tend to present a new definition of the concept of minority which is mostly inspired by the political philosophy of Deleuze and Guattari. This will help us rediscover various dimensions of ‘special situation’ of minorities in modern societies. According to this novel perspective, I suggest an effective alternative for defending the essential rights of minorities which replaces the identarian politics and aims to deconstruct the duality of majority/minority. In the end, by rejecting the presuppositions about the majority identity and the minority identity at the same time, we see how, with ‘becoming minority’ as its revolutionary principle, a new image of democracy will appear.در روزگار ما شاید بیش از هر مقطع تاریخی دیگری مسئلۀ اقلیتها ذهن اندیشمندان و دستاندرکاران سیاست را درگیر کرده است. اینکه اقلیتها چه نقش و جایگاهی در پیشبرد پروژۀ دموکراسی دارند؟ پرسش اصلی این مقاله است. در این مقاله ضمن ارائۀ تعریف جدیدی از مفهوم اقلیت که الهامگرفته از فلسفۀ سیاسی دلوز و گوتاری است تلاش میکنیم تا ابعاد گوناگون «موقعیت ویژۀ» اقلیتها در جوامع دموکراتیک امروزی را بررسی کنیم. بر مبنای چشماندازی که در برابر ما گشوده خواهد شد، سیاست بدیلی را برای دفاع از حقوق اقلیتها پیشنهاد خواهیم کرد که نه تنها جایگزینی کارآمد برای جنبشها و جریانهای اجتماعیسیاسی ملهم از «سیاست هویتی» باشد؛ بلکه مسیر شالودهشکنی از دوگانۀ اکثریتاقلیت را هموار کند. در نهایت نشان خواهیم داد که چگونه با کنارگذاشتن انگارههای پیشین در رابطه با هویت اکثریت و هویت اقلیت تصویر بیسابقهای از دموکراسی جلوهگر میشود که اصل «اقلیتشدن» در بَطن جریان انقلابی آن قرار دارد.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923ON SOCIAL AND ECONOMIC GROUNDS OF THE SECOND WAVE OF NEOLIBERAL DEVELOPMENT IN TURKEYزمینههای اجتماعی و اقتصادی موج دوم توسعۀ نئولیبرال در ترکیه7717886817110.22059/jpq.2018.110287.1006390FAاحمدموثقیاستاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانمرجانکوه خیلدکترای علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20141007This article studies the second phase of liberalization of Turkey’s economy, society and political institutions. The procedure resulted in crucial role of the Justice and Development Party (AKP) in Turkey’s power structure. In the years 2002-14, the Justice and Development Party (AKP) failed to follow up and organize liberalization of economic and society along with each other. In the past eras, especially in the years of presidency of Kenan Evren and Turgut Özal, economic liberalization took place irrespective of social indices. The most important sign of Turkey’s renovation was evident in the era of the Justice and Development Party (AKP), manifested in linkage of social, structural and economic subjects in the process of power liberalization and economic action. The priorities of renovation and development of the structural and social grouping and of government in Turkey were based on the nature of traditional society and renovation procedures. In the era of militarists’ rule the ground was prepared for the bureaucratic development and formation of the bureaucratic action. However, such a procedure merely resulted in reforms in the years 2001-14. This article studies connection between national income, economic growth, amount of investment, trade balance based on the scheme of imports and exports with Gross Domestic Production of Turkey.دومین مرحلة لیبرالیزهسازی اقتصاد، جامعه و نهادهای سیاسی ترکیه در سالهای 2002 تا 2014 شکل گرفته است. در سالهای 2014 تا 2018 نشانههایی از پوپولیسم و سیاستهای اقتصاد کنترلی پدیدار شده است. علت چنین فرایندی را باید در تحول نقش اردوغان و بهرهگیری از حزب عدالت و توسعه در ساختار قدرت ترکیه دانست. در سالهای 2002 تا 2014 حزب عدالت و توسعه توانست روند لیبرالیزهسازی اقتصاد و جامعه را به موازات یکدیگر پیگیری و سازماندهی کند. مهمترین نشانة نوسازی ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه را باید پیوند موضوعهای اجتماعی، ساختاری و اقتصادی در فرایند لیبرالیزهسازی قدرت و کنش اقتصادی دانست. در سالهای 2014 تا 2018 حزب عدالت و توسعه همانند سلطانسلیم سوم و سلطانمحمود دوم از پادشاهان امپراتوری عثمانی، درصدد برآمد تا ساختار دولت را متمرکز و یکپارچه سازد. کودتای ناموفق علیه اردوغان به یکپارچهسازی پوپولیستی جامعة ترکیه منجر شد که شکلبندیهای اقتصاد و سیاست جامعه را با تغییراتی نسبت به اولین دهة قرن 21 همراه ساخته است. پرسش اصلی مقاله این است که «زمینهها و نشانههای لیبرالیزهشدن اقتصاد، سیاست و نظام اجتماعی ترکیه در سالهای 2014 تا 2018 کدام بوده است؟» فرضیة مقاله به این موضوع اشاره دارد که «موج دوم لیبرالیزهشدن اقتصاد ترکیه به توازن بین درآمد ملی، رشد اقتصادی، میزان سرمایهگذاری، تراز بازرگانی براساس مقیاس واردات و صادرات با تولید ناخالص داخلی» منجر شده است. با الهام از «رهیافت اقتدارگرایی بوروکراتیک ساخت دولت» میتوان در این دوران، زمینه برای سازماندهی نهادهای اجتماعی و اقتدار بوروکراتیک در مقیاس گستردهتری نسبت به گذشته فراهم شده است.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923POLITICAL ISLAM IN THE EYES OF ALI SHARIATI RELYING ON ASHURA EVENTاسلام سیاسی از منظر علی شریعتی با تکیه بر واقعۀ عاشورا7898086817210.22059/jpq.2018.220379.1006951FAسید مرتضیهزاوئیدانشیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلیسیناعلیزیرکی حیدریدانشآموختۀ کارشناسی ارشد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20161204The importance of the need to examine the content of the thoughts Shariati's and how its affects the younger generation of our society is abundantly clear. Of Shariati, the most famous Iranian intellectual in the decade of 40 and 50, have mentioned that was unparalleled popularity among academics and elites. Because the words and rhetoric without Bdlysh compelling narrative stories with commentary converts from Islam, which mesmerized the audience. The need to examine and explain the various aspects of political ideology law to any research on contemporary political and social developments in Iran, especially the decade leading up to the Islamic Revolution is obvious. In order to limit the topic, the article examines the image reflection religion law by relying on Ashura event, using cross - paid. In this context, the key question is that the reading of the Shariati of political Islam, especially the Ashura event what characteristics have you been? In response to this question is that the claim of the innovative features that religious thought there was a law, it can be called that converts his reading of Islamic history reading today as “Political Islam” is known. Accordingly, this article will be reviewed along two main axes: firstly, how new reading of the history of Islam in affect the thoughts of Shariati and secondly, the expression of Ashura as a symbol of “Political Islam” in the thoughts of Shariati.اهمیت بررسی افکار شریعتی در این است که ضرورت بررسی مضمون فکری او و چگونگی تأثیرگذاریش بر نسل جوان جامعه را هرچه بیشتر بر ما آشکار میسازد. ضرورت بررسی و تبیین ابعاد مختلف اندیشۀ سیاسی شریعتی در راستای هرگونه پژوهش پیرامون تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر بهویژه دهۀ منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی آشکار میشود. برای تحدید موضوع، در نوشتار حاضر وجهۀ دیناندیشی شریعتی را با تکیه بر حادثۀ عاشورا با استفاده از روش توصیفیتحلیلی بررسی میکنیم. در این زمینه، پرسش اصلی پژوهش این است که خوانش شریعتی از اسلام سیاسی، بهویژه واقعۀ عاشورا دارای چه ویژگیهایی بوده است؟ در پاسخ به این پرسش مدعای پژوهش عبارت است از اینکه با توجه به ویژگی نواندیشانهای که در تفکر دینی شریعتی وجود داشت، میتوان خوانش وی از تاریخ اسلام را خوانشی نوآیین خواند که امروزه با عنوان «اسلام سیاسی» شناخته میشود. بر این اساس، این نوشتار در سه محور اصلی بررسی و ارائه خواهد شد: 1. مفهومشناسی «اسلام سیاسی» و شاخصههای آن در اندیشۀ سیاسی شریعتی؛ 2. خوانش جدید از تاریخ اسلام بهمثابۀ «اسلام سیاسی» در مجموعۀ افکار شریعتی؛ 3. تجلی عاشورا بهمثابۀ نماد «اسلام سیاسی» در اندیشۀ شریعتی.دانشگاه تهرانفصلنامه سیاست1735-967848320180923SCHOOL OF AMERICAN GEOPOLITICAL AND GEO-POLITICAL REGIONAL NETWORK STRUCTURE OF THE INTERNATIONAL SYSTEMمکتب ژئوپلیتیک آمریکایی و شبکۀ ژئوپلیتیکی منطقه ای ساختار نوین نظام بین الملل8098336817310.22059/jpq.2018.215584.1006899FAاحسانیاریاستادیار گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز0000-0002-3223-1212مهدیاسفندیاریدانش آموختۀ کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای دانشگاه شیرازJournal Article20160918Geopolitics as scientific analysis of geographical factors governing international relations and the power-driven approach derived from the tradition of realism in international relations. This is how the geography and geopolitics to examine variables such as land, population, strategic location, resources, etc., as well as the factors influencing the behavior of countries as well as strategic theater of operations, the effective inter-state relations. As such, this study is descriptive and analytical approach to the theoretical on geopolitical studies from the perspective of American geopolitical school and a real understanding of its concepts, and aims to demonstrate the application of the theories of American geopolitical school, geopolitical regional network construction on the formation of a new international system.ژئوپلیتیک بهعنوان تحلیل علمی عوامل جغرافیایی حاکم بر روابط بینالملل و هدایتکنندۀ تعاملات سیاسی، رهیافتی است قدرتمحور و برآمده از سنت واقعگرایی در روابط بینالملل. ژئوپلیتیک بهدنبال بررسی این موضوع است که چگونه جغرافیا و متغیرهای آن از جمله سرزمین، جمعیت، موقعیت راهبردی، منابع و... هم بهعنوان عامل تأثیرگذار بر رفتار کشورها و هم بهعنوان صحنۀ عملیات راهبردی، بر روابط بین دولتها و تلاش برای کسب قدرت و برتری بر دیگران مؤثرند و میتوانند یاریبخش یا محدودکنندۀ بازیگران برای دستیابی به اهدافشان باشند. بدین لحاظ، پژوهش حاضر با شیوۀ توصیفیتحلیلی سعی در کالبدشکافی نظری در مطالعات ژئوپلیتیک از منظر مکتب ژئوپلیتیک آمریکایی و درک واقعی از مفاهیم آن با تأکید بر تعامل میان زمینههای جغرافیایی و نیروهای ژرف و بنیادین قدرت، اقتصاد و فرهنگ مطرح در شبکۀ ژئوپلیتیک منطقهای در ساخت نوین بینالمللی دارد. هدف آن نیز نشاندادن کاربست نظریههای مکتب ژئوپلیتیک آمریکایی در شکلگیری شبکۀ ژئوپلیتیک منطقهای ساخت نوین نظام بینالملل است.